کد خبر: ۷۷۵۸
۲۳ آذر ۱۴۰۲ - ۱۰:۱۲

زیارتنامه‌خوان قانع حرم رضوی

مرحوم سیدمحمود بامشکی، از خادمان کشیک چهارم که یکی از همین روضه‌خوان‌های قدیمی حرم‌مطهر بود و قناعتش به‌حدی بود که روزی یکی‌دو ساعت بیشتر نمی‌خواند و هدفش کارراه‌اندازی و حل مشکل بود.

این روز‌ها وقتی گذرمان به حرم‌مطهر می‌افتد، اگر نگاهی به اطراف بیندازیم، هر گوشه صندلی‌هایی را می‌بینیم که روضه‌خوانی نشسته و کارش نوشتن روضه‌های درخواستی است. این سنت از دیرباز در حرم‌مطهر مرسوم بوده است و آن‌هایی که بلدِ این کار بودند، بعد از گرفتن مجوز نقطه‌ای از حرم به آن‌ها اختصاص پیدا می‌کرد تا برای مردم روضه بخوانند.

البته این روز‌ها با افزایش تعداد زائران و از طرف دیگر نقلی و آپارتمانی‌شدن خانه‌ها که برگزاری روضه‌های خانگی را محدود کرده، تعداد این روضه‌خوان‌ها هم در حرم‌مطهر بیشتر شده است.

در این شماره با نقل‌قول‌هایی از سیدعلی‌اصغر بامشکی، نگاهی می‌اندازیم به زندگی مرحوم سیدمحمود بامشکی (۱۲۶۷-۱۳۵۶ خورشیدی)، از خادمان کشیک چهارم که یکی از همین روضه‌خوان‌های قدیمی حرم‌مطهر بود و قناعتش به‌حدی بود که روزی یکی‌دو ساعت بیشتر نمی‌خواند و با گفتن اینکه روزی امروز همین‌قدر بود، دنبال کارراه‌اندازی، حل مشکلی یا شرکت در مجالس ترحیمی می‌رفت که خبرش به او می‌رسید.

 

نگرفتن پول برای برقرارماندن روضه

مرحوم سیدمحمود بامشکی وقتی خواست خانه بخرد، دست گذاشت روی کوچه مجاور حرم‌مطهر به‌نام باغ طاووس در ته‌پل‌محله تا هر روز چشمش به گنبد طلا بیفتد و هر زمان اراده کرد، برای زیارت مشرف شود.
او که مکتب رفته بود و خوب قرآن می‌خواند، با امور حرم هم آشنایی داشت. هنوز پشت لبش سبز نشده بود که روضه‌خوانی را شروع کرد و در جوانی به‌جز خادمی به‌عنوان روضه‌خوان حرم‌مطهر و حفاظ مقبره‌های حرم‌مطهر انتخاب شد.

با وجود اینکه کل درآمدش از روضه‌خوانی بود، هیچ‌وقت نرخ نمی‌گذاشت. هر روز هم بیشتر از یکی‌دو ساعت در حرم‌مطهر روضه نمی‌خواند و با قناعت می‌گفت روزی امروز همین‌قدر بس است که حدود چهار قران می‌شد. او حتی اگر به روضه‌های بانوان در خانه دعوت می‌شد، مبلغ را برگشت می‌داد تا روضه‌ها برقرار بماند.

دوستان قدیمی‌اش در حرم‌مطهر او را با صفت قانع زندگی، معتقد به صله‌رحم و دل‌سوز به‌یاد می‌آورند. خادمی که اگر در حرم‌مطهر می‌شنید کسی فوت کرده است، حتی اگر او را نمی‌شناخت، به مجلس ترحیمش می‌رفت. گاهی در یک روز شده بود با اتوبوس و درشکه به چندین مجلس ترحیم می‌رفت و آشنایان را هم تشویق می‌کرد تا در مجلس ترحیم غریبه و خودی شرکت کنند و این را وظیفه مسلمانی‌اش می‌دانست.

دل‌سوزی او برای مردم بیشتر در رفع گرفتاری مالی خلاصه می‌شد. با وجود اینکه درآمد چندانی نداشت، اگر کسی پولی قرض می‌خواست، جواب رد نمی‌داد و می‌گفت با مقدار باقی‌مانده پول با قناعت می‌شود زندگی کرد.

 

جیبی پر از مهر‌های شکسته

مرحوم سیدمحمود بامشکی نه‌تن‌ها در خانه‌اش روضه داشت، بلکه در دهه‌های فاطمیه یک بسته چای و یک کله قند نذر روضه حضرت فاطمه (س) در فاطمیه مرحوم عابد‌زاده کرده بود. نذری که در سال‌های پیری هم با کهولت سن هرطور شده بود خودش شخصا از بازار تهیه می‌کرد و تحویل فاطمیه در پایین‌خیابان می‌داد.

یاران قدیمی او در حرم‌مطهر هنوز هم جیب پرنقل او را به‌یاد دارند. پسرش که نقل‌خریدن‌های مرحوم پدر را خوب به‌یاد دارد، به این نکته اشاره می‌کند که یک جیب او همیشه پر از نقل و جیب دیگرش پر از مهر شکسته بود.

گویا مهر‌های شکسته داخل حرم‌مطهر را هر روز جمع می‌کرد، به خانه می‌برد و به پسرش می‌سپرد تا بکوبد. سپس خاک آن را می‌آورد حرم که به‌عنوان خاک تیمم مردم استفاده شود. خاک‌های تیممی که از ابتدای دهه ۶۰ از داخل حرم‌مطهر جمع‌آوری شدند.

مرحوم بامشکی به جمع‌کردن زباله‌های ریخته‌شده درون حرم‌مطهر که در قدیم به آن غبار حرم می‌گفتند هم خیلی مقید بود. گویا یک روز از کنار دانه خرمایی گذشته و آن را برنداشته بود. خواب می‌بیند و بعد از آن تصمیم می‌گیرد در پاکیزه‌نگه‌داشتن حرم‌مطهر بیشتر بکوشد.