تکیه علی‌اکبری‌های نوغان

جلسه قرآن پرمخاطب تکیه علی‌اکبری‌ها
تکیه بزرگ علی‌اکبری‌های محله بالاخیابان مسجد نوساز، اما تاریخ‌دار است که جلسات قرآنی آن بسیاربا قدمت است. در شب‌های ماه مبارک رمضان مشتاقانی می‌آیند تا در فضایی معنوی و شاد آیه‌آیه از جام قرآن سر بکشند و سیراب شوند.
شیرینی عزاداری در تکیه قنادهای مشهد
ما مشهدی‌های قدیم می‌گوییم کرسیچه خوانی و بعضی‌ها می‌گویند چهارپایه خوانی. آن زمان تکیه قناد‌ها این مراسم را در محرم و صفر برگزار می‌کرد.
خاموشی در راسته بازارمسگرها
یکی از این گذرهای قربانی شده در جریان طرح‌های اجرا شده در اطراف حرم مطهر رضوی کوچه موسوم به «حاج نوروز» است که در جریان این تغییرات نه‌تنها کوچک شد بلکه دیگر کمتر نشانی از آن باقیمانده است. در ذیل شرح گذشته و اکنون این کوچه را با هم مرور می‌کنیم.
چهارسوق نوغان، یتیم بچه جدا افتاده از مادر
این بار درباره آن بخش از نوغان خواهیم گفت که به روایت این دوست عزیز چون طفل جدا مانده از مادر است و اکنون دیگر تنها در ذهن قدیمی های مشهد است اگرنه برای آن هایی که برای نخستین بار وارد آن می شوند، «آصفی» یا«طبرسی 11» است و برای کسبه بعد از «چهارسوق» هم «کوچه سیابان». این نام های متعدد هم هرکدام داستانی دارد
تخت داروغه وسط خیابان بود
نوغان خیابانی است باستانی که پیش‌تر ها شهری در ولایت توس بوده است.شهر نوغان و ده سناباد هسته اصلی شهر مشهد را پس از شهادت امام‌رضا(ع) تشکیل می‌دادند. به‌دلیل نزدیکی به حرم، کاروان‌سراهای زیادی در نوغان ساخته شد.خیابان اصلی معروف به راسته نوغان بازاری بود که انتهای شمالی آن به دروازه نوغان و انتهای جنوبی آن به چهارسوق(تقاطع کوچه سیاهان و نوغان) ختم می‌شد .
نوغانی که دیگر نیست؛ کوچه هایی به عمر مشهد
محله ای که خود در طول زمان هر روز کوچک تر از دیروز خود شده است آن چنان که در سده معاصر نه تنها با ایجاد خیابان و میدان طبرسی، بخشی از آن به محله «چهارسوی نوغان » تبدیل می شود، بلکه محلاتی چون «ته پل محله»، «جوادیه»،«حمام باغ»، « تکیه علی اکبری ها» و « بهاء التولیه» نیز از آن جدا می شوند تا به این ترتیب، امروز از آن محدوده وسیع تنها یک کوچه بزرگی معروف به راسته نوغان(حدفاصل میدان طبرسی و خیابان آیت الله کاشانی که از یک سو نوغان و از دیگر سو آیت ا لله کاشانی 6 خوانده می شود) باقی بماند.
خالق پرده‌های انقلابی
در آن زمان هر محله برای مبارزه انقلابی پاتوقی داشت. دریادل مسجد زیاد داشت، اما، چون مرحوم آیت‌الله بختیاری و فرزندان و دامادش از سرشناس‌های مبارزه بودند و از بعد اجتماعی هم مردم آن‌ها را قبول داشتند، فعالیت‌های این محله بیشتر در تکیه علی‌اکبری‌ها، مغازه بافندگی نزدیک آن و زیرزمین خانه آیت‌الله محامی انجام می‌شد. مرحوم محامی وقتی پیامی از امام (ره) دریافت می‌کرد یا قرار بود اطلاعیه‌ای به مردم بدهد، من و چندنفر دیگر را صدا می‌کرد که یواشکی در تکیه همان‌ها را در قالب شب‌نامه با خط خوش می‌نوشتیم. بعد از آن شب‌نامه‌ها را داخل لباس‌هایی که در کارگاه بغلی مسجد بافته بودیم و من هم یکی از کارگر‌های آن بودم، مخفی و بین مردم محله توزیع می‌کردیم.