صندوق خاطرات

چله‌نشینی به سبک مشهدی‌ها
در زمان قدیم کمتر کسی پیدا می‌شد که یخچال داشته باشد. در باغچه گودالی به عمق یک متر می‌کندیم و چغندر و هویچ‌های یلدا را توی آن می‌انداختیم.
باغ‌های احمدآباد با جوی آب باغ سرم‌سازی سیراب می‌شدند
در دیوارِ همه خانه‌های احمدآباد سوراخ یا سویی تعبیه شده بود که از میان آن جوی آبی عبور می‌کرد. این جوی آب از باغ سرم‌سازی می‌آمد.
خیابان تعبدی چطور راسته پرده‌فروش‌ها شد؟
غلام‌حسین جنگی، یکی از قدیمی‌ترین ساکنان خیابان تعبدی می‌گوید: آقای میزبانی‌نامی ساکن این کوچه بود و از کارخانه‌های تهران، پارچه سرقیچی می‌آورد و کیلویی می‌فروخت.
همسایگی کولی‌ها با متمولان در سناباد  ۵۰ سال پیش
حسن دهلوی یکی از ساکنان قدیمی خیابان سناباد است که از زمان ساخت مسجد سناباد و همسایگی با کولی‌ها خاطره دارد.
«چهنو» به روایت قدیمی محله
سیزده‌سالم بیشتر نبود که مرحوم علی‌اصغر عابدزاده تصمیم گرفت مسجد رضویه را بسازد. من هم شاگرد حاج‌مرتضی بنّا شدم و کنار او خشت اول مسجد را گذاشتم.
غذای عزا و عروسی آبگوشت بود
وقتی در سمزقند عروسی یا عزایی بود، همه اهالی وظیفه خود می‌دانستند که در مراسم حضور یابند. به‌همین‌دلیل غذای عروسی و عزا آبگوشت بود.
‌شب‌نشینی شیرین ریش‌سفیدها در شب یلدا
شب‌چله‌ها آن‌قدر برف می‌بارید که همه حیاط خانه سفید می‌شد. گاهی بچه‌ها شاد و سرخوش برای اینکه ما راحت رفت‌و‌آمد کنیم تونل برفی درست می‌کردند.