زباله‌گرد

سود کلان به قیمت جان
در میان آن‌ها چشمم به اسماعیل افتاد، کودکی که 3سال در حاشیه میدان بسیج و خیابان فداییان اسلام دست‌فروشی می‌کرد و برای روز جهانی مبارزه با کار کودکان با او گفت وگو کرده بودیم. بعد از خوش و بش دوستانه با او متوجه شدم 2سال است که دست‌فروشی را رها کرده و برای تأمین هزینه‌های خانواده‌اش به جمع‌آوری ضایعات روی آورده است. او درباره دلیل انجام کارش گفت: «دست فروشی کار پراسترسی بود و سرمایه زیادی هم لازم داشت که ممکن بود آن را به راحتی از دست بدهم. این کار کثیف است و ممکن است بیمار شوم، اما بهتر از دست‌فروشی است.
داستان زباله‌گردها زیر پوست شهر
اینجا یکی از فرعی‌های خیابان ایثارگران است. 2کوچه بالاتر پیرمردی ژولیده کیسه بزرگی در دست دارد و زباله‌ها را زیرورو می‌کند. او آرام و بی‌توجه به اطرافش میان پلاستیک‌های زباله چراغ‌قوه می‌اندازد.
خیابان امید پاتوق سه چرخه‌های زباله‌گرد شده است
به‌خاطر اینکه از دست مأموران شهرداری در امان باشیم، خیلی وقت‌ها شب زباله‌ها را انبار می‌کنیم و صبح زود می‌بریم. اگر سه‌چرخه را ببینند، به پارکینگ می‌برند.
کوه زباله‌های شهرک حجت در کمین کودکان
کمی آن طرف‌تر چند کودک با توپ پلاستیکی مشغول بازی هستند، اینجا انتهای شهرک حجت است؛ زباله‌های رهاشده که هر روز بیشتر و بیشتر می‌شوند تهدیدی برای سلامتی و زندگی مردم محله هستند.