روزنامه حبلالمتین مینویسد: روسها با حیلتی، قسمتی از آب رودخانه اترک را که حقآبه ایران بوده، به نفع خودشان برمیدارند و همه اینها در نبود یک نقشه دقیق از حدود خراسان اتفاق میافتد.
در سال ۴۳ سخنگوی شهرداری اظهار میکند: «۴ هزار کامیون برف و یخ به وسیله مأموران برزنهای هشت گانه شهرداری از داخل شهر به خارج آن حمل و تخلیه شده است».
در مزرعه سمزقند، کارگاههای دباغی، رونق فراوان داشت که بیشترشان موقوفه آستانقدس بود و بهاجاره دراختیار صاحبان این شغل قرار میگرفت.
«دَنگان» یکی از مناطق شمال مشهد در پشت سیلو است که نام و نشانش در نقشههای امروزی نیست.
عابدزاده اعتقادی نداشت که جوانها به دبیرستان و دانشگاه بروند؛ حتی مبارزه هم میکرد. از نظر ایشان، رفتن به این مراکز، مساوی با لامذهبی و بیدینی بود.
در شبهای سال نو حاجیفیروز و «جیگیجیگی نهنه خانم» در کوچه و بازار راه میافتند، دنبک میزنند و تصنیف میخوانند.
مزرعه شقا شامل سه قلعه به نامهای یزدیها، بالا و پایین بوده و سه صحرا و شش جفت زمین زراعی داشته است، اما تعیین مکان دقیق این اجزا نیز امکان ندارد. به نظر میرسد جمعیت ساکن شقا در اوج رونق، جمعیتی درخورتوجه بوده است