بازیگر

تولد در "پاژ" مرا به ادبیات علاقه‌مند کرد
در دوره تحصیلش معلم‌های ادبیات با شک و تردید به انشاهایی که می‌نوشت نگاه می‌کردند. آن‌ها فکر می‌کردند احسان بزرگ‌تری دارد که برایش انشاها را می‌نویسد. هر بار با ناراحتی به خانه می‌آمد و با ناراحتی به مادرش از معلم‌ها گله می‌کرد. بالأخره مادر برای رفع این سوءتفاهم به مدرسه رفت و از معلم ادبیات خواست همانجا موضوعی به احسان بدهد تا انشا بنویسد و موضوع روشن می‌شود.حالا این جوان بیست‌وهفت‌ساله از چاپ دو کتابش مسرور است و امید به آینده‌ای دارد که بتواند در حوزه ادبیات و نویسندگی بیشتر بدرخشد.
دخترک گل‌فروش
«مینا پدرش معتاد است. از خانه می‌رود و او را همراه مادرش تنها می‌گذارد.» این آغازی است برای داستان فیلم تلویزیونی «شب شوم»، فیلمی که به معضل اعتیاد اشاره می‌کند و مائده پهلوان به عنوان یکی از بازیگر ان آن به ایفای نقش می‌پردازد. می‌گوید: فیلم کوتاه «کوچه ر» درباره بچه‌های کار ساخته شده‌است و من نقش یک دختر گل‌فروش را بازی می‌کنم که نان‌آور یک خانواده است. همیشه دوست داشتم برای حمایت از بچه‌های کار قدمی بردارم و خداراشکر در این فیلم حضور داشتم.
تولد قصه شیرین «شهر بلور» از دل تلخی‌های کارگردان روشن دل
12دختر نوجوان هنرمند تئاتر «قصه شهر بلور» که 3نفر آن‌ها نابینا و 9نفرشان کم‌بینا هستند با تمرینات طولانی و سخت در مدت 6ماه توانسته‌اند بر تمام مشکلات و محدودیت‌هایی که در مسیرشان قرار داشته است فائق آیند و هنر و استعداد خود را در این صحنه به نمایش بگذارند. فاطمه حیدریان کارگردان این تئاتر است و خودش با وجود نابینایی یک انسان توانمند و مدیرعامل مؤسسه رؤیای سپید نابینایان است. او این بچه‌ها را خوب می‌فهمد و می‌داند وقتی قرار باشد از دیگر حواسشان بهره ببرند خیلی بیشتر از یک فرد بینا استعدادشان درخشش پیدا می‌کند؛ درست مثل خود او. دلش می‌خواهد مسیر درست را به شاگردانش نشان دهد.
این بازیگر مشهدی هنر را قربانی سیاست می‌داند
آنطور که خودش گفته است، به بازیگر ی از همان دوران کودکی علاقه داشت. حدود ۱۵ سالگی به پیشنهاد برادرش، سعید، به کانون «ادب و هنر» در کوچه باغ عنبر میدان شهدا معرفی شد. آنجا کلاس بازیگر ی برای دانش‌آموزان راه انداخته بودند. در زیرزمین کلاس برگزار می‌شد و آهنگ «آفتاب مهربانی» از محمد اصفهانی هم پخش می‌شد. نوجوانان مشغول گرم کردن بدن برای شروع کلاس بدن و بیان بودند. بالاخره هم آموزش دیدند و هم نمایشی به کارگردانی آقای کریمی به نام «خط سرنوشت» را نهایی کردند. این نمایش یک‌بار روی صحنه رفت و دو نفر تماشاچی داشت. همین و دیگر هیچ! کارش از اینجا شروع شد.
مجید، پهلوانِ هنرمند
مجید پهلوان از 30سال پیش علاوه بر تئاتر در چندین فیلم سینمایی کوتاه و تلویزیونی هم حضور داشته که از مهم‌ترین آن‌ها می‌توان به فیلم تلویزیونی «شب شوم» اشاره کرد، درامی که با همدردی و حس عمیق به بررسی معضل اعتیاد می‌پردازد. او سال‌هاست هر تاسوعا با لباس تعزیه‌خوانی وارد روستای آبا و اجدادی‎اش می‌شود تا ارادتش به ائمه اطهار(س) را با لباس دیگری به ‌جای آورد، رسمی که او را «شمر» گروه تعزیه‌خوانی روستای حسین‌آباد شیروان کرده‌ است. هنرمند ساکن محله الهیه در رادیو هم کار می‌کند و از ساخت نمایش‌های رادیویی تا گزارشگری و مجریگری را تجربه کرده ‌است. خودش می‌گوید آچار فرانسه رادیو است و هرجا بخواهند، «نه» نمی‌گوید.
اکبرآقا بقال «نوروز رنگی» آقای لهجه‌هاست!
علی انوریان یزدی ماجرای گرفتن نقش در سریال نوروز را اینطور تعریف می‌کند: یک روز عصر یکی از دوستانم با من تماس گرفت و گفت علی مسعودی می‌خواهد در مشهد سریال بسازد برای تست بیا. روز بعد قبل از رفتن پیش علی اول به حرم رفتم. به امام رضا(ع)گفتم خودت می‌دانی چقدر دلم می‌خواهد این کار را بگیرم. خودت می‌دانی علی مسعودی سخت‌گیر است و اگر بازی بلد نباشم ردم می‌کند خودت کارم را درست کن. از همانجا پیش علی رفتم. تا من را دید گفت تو نیازی به تست نداری تعریفت را خیلی شنیده‌ام. فقط بیا با من عکس بگیر می‌خواهم برای رضا عطاران بفرستم. آنجا بود که فهمیدم رضا سفارشم را کرده است.
غلام رضا بایزان منش مرد اخلاق تئاتر مشهد بود
بایزان منش متولد 1332 در مشهد با اخلاق خوبش در میان اهالی تئاتر زبانزد بود و اغلب در آثار مذهبی به ایفای نقش می پرداخت، با نمایش «سرنوشت» وارد حیطه بازیگر ی شد و در ادامه با تئاترهای دیگر چون «چوب به دست ها»، «سیاه زنگی، مرد فرنگی، د ایره زنگی»، «شب بیست و یکم» «شقایق دره»، «هفت کچل»، «از طواف تا طف»، «پشت پرچین»، «کمند خاطرات» و «آوارگان عشق» هم روی صحنه رفت. این هنرمند همچنین یکی از بازیگر ان اصلی نمایش «خورشید کاروان» بود که حدود ۱۵سال در ایام محرم و صفر در مشهد اجرا شد.