کودک

ماجرای خانه‌ای که کتابخانه شد
درباره وقف زمین برای مسجد و مدرسه زیاد شنیده‌ایم، اما وقف زمین برای کتابخانه کمتر اتفاق افتاده است. روایت این هفته ما وقف مال برای ترویج فرهنگ مطالعه در یک منطقه پیرامونی است. تعریف کتابخانه امیر‌حسین فردی را زیاد شنیده‌ بودم؛ مجموعه مردمی و خودجوش در طبرسی‌شمالی که به همت چندجوان جهادی پا گرفت و زیرنظر هیچ سازمانی نیست. در ابتدا‌ی تأسیس، کتاب‌ها‌ اهدایی بچه‌های محله بود و نیازشان به مطالعه را تأمین می‌کرد. اکنون 12سال از آن روزها می‌گذرد و مجموعه به همت همان گروه خودجوش و جوانان جهادی کارش را ادامه می‌دهد، البته با 10هزار جلد کتاب و 3هزار عضو.
کتابخانه شهید رجایی؛ تنها در محله بلال
شاید یک بار وقت خرید از مقابلش عبور کرده باشید، یا در حالی‌که با عجله گام برمی‌داشتید تا از اتوبوس جا نمانید، جایی توی ذهنتان سپردید که وقتی را برای گشتن در کتابخانه محله خالی بگذارید، اما روزمرگی‌ها فکرتان را جای دیگری برده و باز غافلتان کرده است. شاید هم در کودک ی بارها قدم به این کتابخانه‌ها گذاشتید و همراه با «جبار باغچه‌بان»، «محمود حکیمی»، «عباس یمینی شریف» و حتی «ژول‌ورن» دنیا را گشته‌اید اما مدت‌هاست که دیگر نام و نشانش را هم فراموش کرده‌اید. در این گزارش کوتاه ما قرار است دستتان را بگیریم و شما را با کتابخانه شهید رجایی در محله بلال آشتی دهیم.
مدال نقره کودک ۵ ساله در مسابقات کاراته
حدیث قائمی‌خور مبارز پنج‌ساله محله الهیه است که در رشته رزمی کن‌شین‌کان‌ کاراته فعالیت می‌کند. کودک بااستعدادی که از یک‌سال پیش به‌واسطه پدر و مادر کاراته‌کارش به این رشته ورزشی علاقه‌مند شد.
افسانه‌های پرماجرای «افسانه»
افسانه میرآبی درباره کار جدیدش می‌گوید: یک کار علمی‌تخیلی در 9جلد نوشته‌ام که جلد اول آن در مرحله تأیید است. داستان این مجموعه 9جلدی ماجرای یک موجود تخیلی است که از اعماق زمین به سطح می‌آید و درگیر یک سری اتفاق می‌شود. «داستان‌های موجود ناشناس و حیوانات جنگل» نام کل مجموعه است که هر جلد آن یک نام اختصاصی هم خواهد داشت. از بعد جذابیت کار هم ایده‌ای به ذهنم رسیده که در کنار چاپ کتاب، انیمیشن مجموعه را هم بسازم تا بتوانم یک بسته ارائه دهم.
نسخه‌های مهربانی دکتر زارعی
دکتر سهراب زارعی متخصص اطفال، سال‌ها است در بولوار شیخ صدوق خدمت می‌کند. او هم‌اکنون پذیرای نسل دوم مراجعه‌کنندگانی است که پدر و مادر آن‌ها را سال‌ها قبل در مطبی با امکاناتی مختصر معاینه و مداوا کرده است. زارعی در میان مردم به شفابخش کودک ان معروف است. به همین مناسبت در هر ساعت که به مطبش مراجعه کنی چندین نفر در صف هستند. او ابتدای صبح تا پاسی از شب مشغول معاینه و نسخه نوشتن برای کودک ان بیمار است. در این بین بزرگ‌ترها هم بی‌نصیب نمی‌مانند و پس از کودک انشان با دکتر درباره مریضی‌های خودشان گفت‌وگو می‌کنند و از او راهنمایی می‌‌خواهند و صد البته که دکتر زارعی هم بی‌منت و درخواست ویزیت آن‌ها را معاینه می‌کند و توصیه‌های لازم را انجام می‌دهد.
دست‌نوشته‌های طلایی یاسمین
نه تنها نوشتن را دوست دارد بلکه می‌خواهد در آینده معلم شود تا به دیگران آموزش دهد. یاسمین شندآبادی می‌گوید برای رسیدن به این هدف خود تمام تلاشش را می‌کند. او خاطره‌ای هم از رفتن به اردوی مدرسه دارد و بیان می‌کند: روزی از طرف مدرسه به اردو رفتیم. در آنجا با دوستانم زباله‌های ریخته شده در طبیعت را جمع کردیم. بی‌توجهی به درختان من را ناراحت می‌کند. به همین دلیل دوست دارم رعایت این موضوعات را به دیگران هم آموزش بدهم و در این راه از نوشتن کمک بگیرم.
آرامش مادرانه، شادی کودکانه
خیابان امامت49 را که وارد می‌شویم نقاشی‌های روی دیوار حکایت از نزدیک‌شدن به فضایی مادرانه و کودک انه دارد. چندصد متر جلوتر، درب ورودی پارک مادر و کودک است. کسی اجازه بردن زیرانداز ندارد چراکه فلسفه ایجاد این پارک نشستن نیست. قرار است مادرانی که به‌دلیل داشتن فرزند امکان ورزش کردن ندارند، به اینجا بیایند و در کنار هم در محیطی امن، به ورزش و فعالیت‌های حرکتی بپردازند. پس از ورود، اولین چیزی که چشم‌نوازی می‌کند رنگ‌آمیزی‌های زیبا و متنوع است.