یکی از دغدغههایی که آنزمان فکر ما را به خود مشغول کرد، این بود که میگفتیم دهها سال است هیچ تغییری در دوچرخهها داده نشده است بنابراین تصمیم گرفتیم دوچرخههای جدید طراحی کنیم. در نتیجه آن، طرح یک دوچرخه هیدرولیک را دادیم که به جای زنجیر، با سیستم هیدرولیک کار میکند و در آن دوچرخهسوار میتواند مسافت طولانیتری را با خستگی کمتر و صرف کالری کمتری رکاب بزند. در واقع تغییراتی در این دوچرخه داده بودیم که موجب بهینهسازی مصرف انرژی دوچرخهسوار میشد.
اولین کتاب جواد نعیمی، سال 56 در بیستویکسالگی با نام «آوایی در سکوت» چاپ شده است. نعیمی سالها مشتری پروپاقرص کتابفروشیهای مشهد بود و وقتی کتابش چاپ شد بسیاری از آنها او را میشناختند. سال 57 یکی از کتابفروشیهای انتشارات طوس مشهد که نعیمی همیشه مجلههای مسابقه را از آنجا میخریده به او پیشنهاد همکاری میدهد. این نویسنده تعریف میکند: به پیشنهاد ناشر قرار شد یک مجموعه کتاب کودک کار کنم.
هستی زامهران میگوید: وقتی مدرسه میروم مدام معلمهایم از نقاشیهایم تعریف میکنند و بچهها کنارم مینشینند تا برایشان نقاشی بکشم و آنها رنگ کنند. هستی در هفتسالگی به کلاس نقاشی میرود و چند تکنیک مدادرنگی را یاد میگیرد. تابستان گذشته هم یک ترم کلاس سیاه قلم رفته است و با همین اندوختهها و استعداد ذاتی خودش، در حال تمرین و خلق تصاویر است.
پرنیکا توکلینسب در برنامه «آبنبات چوبی» که از شبکه خراسان پخش میشود کتابش را معرفی کرده است. او سال گذشته رتبه اول قصهگویی را در ناحیه6 آموزش و پرورش مشهد به دست آورده و شب یلدای امسال برای یک مؤسسه فرهنگی هنری در همدان اجرای آنلاین شاهنامهخوانی داشته است. همچنین در دو تیزر تبلیغاتی و یک فیلم کوتاه مستند داستانی به کارگردانی جواد علیزاده با موضوع جانباز بازی کرده که از شبکه خراسان رضوی پخش شده است.
فداکاری و همت خالصانه احمد پیروی و یازده مرد جهادی همراهش باعث شده است امروز مرکز «جمعیت مهربانی» با 70 خادمیار به بیش از 2400مددجو خدمت کنند؛ خانه ای که زیر سایه حضرت مهدی(عج) صدها فرزند را حمایت می کند. این خانه در حال حاضر 16 پایگاه در سطح شهر دارد و دفتر مرکزی آن نیز از سال 1398 به محله فاطمیه منتقل شده است. احمد پیروی، مسئول «جمعیت مهربانی»، به قول خودش یکی از خادمان حضرت ولی عصر(عج) است. او دکتری علوم تربیتی دارد و 28مدرک و گواهی نامه مرتبط در حوزه پرورشی و تربیتی. پیروی قدم اول را برای شکل دادن به این مجموعه سال1388 با کمک یازده جوان جهادی دیگر برداشت.
سارینا موجریان از پنجسالگی ورزش را با ژیمناستیک و تکنیکهای پایه در باشگاه ورزشی طهماسبی شروع میکند. در ششسالگی وارد هنرهای رزمی شده و رشته ووشو را تحت مربیگری پدرش (استاد عزیزالله موجریان) ادامه میدهد. خودش میگوید: با تشویق پدرم برای انعطاف و آمادگی جسمانی بیشتر کارم را با ژیمناستیک شروع و بعد از یکسال ورزش ووشو را شروع کردم. برادرم نیز بهعنوان حریف ورزشی در خانه با من تمرین میکرد. ما با هم رزم دونفره انجام میدادیم. در کنار خانواده معلمهای مدرسه هم برای حضور در میدانهای ورزشی تشویقم کردند.
مجتبی پورغلام آنقدر در کاراته زبده و آبدیده میشود که در همان سن کم وقتی پا به میدان مسابقات میگذارد، بیشتر حریفانش را در همان راند اول ناک میکند و در نهایت هم سر از اردوی تیم ملی درمیآورد، او حالا در هشتسالگی به درخشیدن در پیراهن ملی و قهرمانی در المپیک میاندیشد. خودش با زبان کودک انهاش روزهای اول را اینطور تعریف میکند: مبارزهکردن را خیلی دوست دارم. دلم میخواهد شب و روز مبارزه کنم. وقتی آمدم اینجا و مبارزه بچهها را دیدم خیلی خوشحال شدم. از آن روز به بعد هر روز منتظر بودم تا عصر شود و به باشگاه بیایم.