مجتبی پورغلام آنقدر در کاراته زبده و آبدیده میشود که در همان سن کم وقتی پا به میدان مسابقات میگذارد، بیشتر حریفانش را در همان راند اول ناک میکند و در نهایت هم سر از اردوی تیم ملی درمیآورد، او حالا در هشتسالگی به درخشیدن در پیراهن ملی و قهرمانی در المپیک میاندیشد. خودش با زبان کودک انهاش روزهای اول را اینطور تعریف میکند: مبارزهکردن را خیلی دوست دارم. دلم میخواهد شب و روز مبارزه کنم. وقتی آمدم اینجا و مبارزه بچهها را دیدم خیلی خوشحال شدم. از آن روز به بعد هر روز منتظر بودم تا عصر شود و به باشگاه بیایم.
دو و نیم ساله که بود داشت بازی میکرد که مادرش متوجه شد هنگام بازی آیات قرآن را زمزمه میکند. بیشتر که دقت کرد فهمید فرزندش همان 15سورهای را که برایش میخوانده حفظ شده است. از همین موقع پی به استعداد قرآنی علی کوچولوی نابینا برد. اکنون علی بیاتی در هفتسالگی، یکو نیم جزء قرآن و تعدادی از داستانهای شاهنامه، مولانا و کلیله و دمنه را حفظ است.
کودک ان کار، کودک ان دورافتاده از خانه، زنان مستأصل، مادران درمانده؛ آنها که در پسزمینههای زندگیشان جز درد و رنج چیزی نیست. آنهایی که عددهای جوانیکردنشان به اندازه انگشتهای دست هم نمیشود. حالا گروهی کنار هم کمر به خدمت بستهاند تا نگذارند این حس ناامیدی دردآلود کسی را از پا بیندازد. تیرماه سال جاری بود که مجتمع پیشگیری، شناسایی و کاهش آسیبهای اجتماعی «شوق زندگی» با هدف بررسی وضعیت آسیبهای اجتماعی و حمایت از گروههای آسیبپذیر جامعه در بوستان بهار پا گرفت.
ایلیا خنداندل متولد سال90 است. کمتر از دو سال داشته که نام تمام حیوانات را به زبان میآورده و از سهسالگی با علاقه به دایناسورها درباره دنیای آنها اطلاعات به دست میآورد. هوش او بهگونهای بوده که در ششسالگی با شرکت در یک آزمون میتواند در کلاسهای خلاقانه یک مجموعه که شرکتکنندگان بالای 7سال را میپذیرد شرکت کند. او با ایدههای بسیارش دوست دارد در آینده در حوزه اختراعات و کارآفرینی گام بردارد.
آسیه اکبری در طول 11سال پژوهش و تحقیق و مطالعه، به دنبال پیوندی برای آموزش آسان قرآن کریم همراه با قالبهای گیمیفیکیشن بوده است. او در طول این سالها یک مجموعه بازیهای هوشمند با عنوان «در پناه قرآن» را طراحی و ابداع کرده است که شامل هفتدستگاه روخوانی و روانخوانی، پازل هوشمند حفظ قرآن کریم، امامشناسی، دستگاه لمسی ویژه روشندلان، نماز و وضو، احکام و قصص قرآنی میشود و همه این دستگاهها برای یادگیری آسان قرآن کریم در سنین مختلف کاربرد دارد.
غروب 23آذر1357 خورشیدی، برابر با 13محرم 1399هجریقمری، مشهد، چیزی شبیه غروب کربلاست. چندساعت پیش، هوای مشهد آفتابی بوده، آفتاب که نه، نیمهجان نوری با تابشی بیرمق در دهان یخ آسمان، یخ از جیغ گلولههای خلاص بر سینهها، سرها، دستها و شعارها. یکی میپرسد: «پس بچهها! بچهها کجایند؟» بعد فریاد ضجه و شیون دهها مادر با صدای پاهایی که هراسان، پلههای بسیاری را بینشان بالا و پایین میدود، درهم میآمیزد تا روز سیاه مشهد در پاییز1357 رقم بخورد؛ روزی که با « کودک کشی» به پایان رسید اما همیاری و اتحاد مردم در دفاع از آرمانهایشان آن را در تقویمها «روز همبستگی ملی» ثبت کرد.
پنجشنبه هجدهم آذر بوستان گلآرا در محله امیرالمؤمنین(ع) میزبان جشنواره بادبادکها بود و همزمان مراسمی نیز برای بزرگداشت روز پرستار در این مکان برگزار شد؛ برنامهای که باعث شد بسیاری خانوادهها و کودک انشان لحظات شاد و مفرحی داشته باشند. این برنامه با همکاری شهرداری منطقه5، فرهنگسرای بهرمان، دفتر توسعه محله شهیدآوینی و نیزه، دفتر توسعه محله ثامن و امیرالمؤمنین(ع)، کانون پرورش فکری کودک ان و نوجوانان، خانه کودک ، مدرسه خودگردان امام زمان(عج) و شهربازی ملل برگزار شد.