کانکس سفید و بزرگی در حاشیه پیادهراه دور میدان بوستان جا خوش کرده است. روی دیواره کانکس، نوشته شده است: «پیشخوان خدمات کتابخانهای نور امید» و کلی هم نقش و نگار دارد.
بازیهای فکری خود را به مسجد میآوریم و دور هم بازی میکنیم و در آخر هم آقای طاهری درباره احکام برای ما صحبت میکند. من اینجا درباره حقالناس یاد گرفتم و حواسم هست که حق کسی را پایمال نکنم.
این کتابخانه سال77 تأسیس شده و از همانزمان به محلی تبدیل شده است که بچههای این چهار مدرسه بعد از اینکه صدای زنگ آخر به گوش میرسد، با شور و هیجان بهسراغ قفسههای آن میآیند و بهدنبال آنچه ذهن کودک انهشان را به خود مشغول کرده است میگردند. همین اشتیاق بچهها و حضور همیشگی آنها در این کتابخانه، دلیل خوبی بوده تا مسئولان به فکر بخشی مجزا برای کودک و نوجوان باشند. این کتابخانه با داشتن بخشهای متفاوت و همچنین برگزاری برنامههای فرهنگی خاص، توانسته با جذب زیاد اهالی محله در سال 1400 به دومین دوره از اجرای طرح «مأموریت کتابخانه من» راه پیدا کند.
خانهای در حاشیه شهر مشهد، محل زندگی فرزندانی است که «شگفتانگیز»، شایستهترین کلمه برای توصیف آنهاست و والدینی که بهمعنای واقعی کلمه، عمر و سرمایه خود را برای آموزش بچهها گذاشتهاند. پرهان هشتساله، مهر سال گذشته، کلاس اول را ثبت نام کرد و در خرداد، کنار پسرهای کلاسششمی آزمون داد.
در جهان مسابقات میکرو بود اما در ایران برای اولینبار این مهم به میزبانی منطقه11 مشهد انجام شد و نتایج بسیار خوبی که همان سالهای اولیه به دست آورد، باعث شد این مسابقات هر ساله ادامه پیدا کند و بازیکنان میکروبسکتبال آنزمان، به ترتیب وارد ردههای سنی مینیبسکتبال (زیر 12سال)، نونهال (زیر 14سال)، نوجوان (زیر 16سال و زیر 18سال) شوند.
دورهمی کودک انهای که از یک برنامه هفتنفره شروع شد و با استقبال بچهها به چهل نفر نیز رسید.
در این برنامه کودک ان دورهم جمع میشدند و کتاب میخواندند و دربارهاش صحبت میکردند. اشتیاق بچهها به حضور در این جمع باعث شد مسئولان به ایدههایی بزرگتر فکر کنند و از دل آن کتابخانه «صلح و زندگی» متولد شد
کار در روستا و کار کردن با مردمی که درس نخوانده و اطلاعات بهداشتی زیادی ندارند صبر زیادی میخواهد. فاطمه خانم میگوید: اول نیاز است که اعتماد مردم جلب شود و حرفهایت را بپذیرند. چون کارم را با روستای خودمان شروع کردم و آنجا همدیگر را میشناختیم کار خوب بود. در هر روستا ابتدا سرشماری میکنیم. برگهای داریم که اطلاعات کامل خانوارها را میگیریم و برای هر خانواده و هر عضو آن یک شماره پرونده میزنیم. بهورزی شغل بسیار سختی است اما سختی کار به آن تعلق نمیگیرد. کارمان زیاد است، از فعالسازی پرونده بگیرید تا شناخت بیماریها