باغبان

پاکبانِ نویسنده با جارویش کوچه‌ها و با قلمش ذهن‌ها را جلا می‌دهد
صحبت های محسن رحیم دل، پاکبان بوستان بهشت، پر از بوی کلمه است؛ از تعداد تألیفاتش می گوید و از کتاب هایی که به دیگران هدیه داده است، از عشق و علاقه وافری که به ادبیات و نویسندگی دارد و از حوصله ای که بین کار پاکبانی برای نوشتن به خرج می دهد. او مرد آرامی است و وقتی کنارش می نشینیم، قصه گو هم می شود. شاید خیلی از شهروندان محسن رحیم دل را نشناسند. پاکبان میان سالی که با جارویش بر تن خشک شده برگ های زرد می کشد و از گیاهان بادقت خاصی مراقبت می کند، یک داستان نویس است.
غرس هزار اصله درخت با عشق به طبیعت
حسین علی مستغنی یزدی به نوع ارتباط بین گیاهان و فردی که از آن‌ها مراقبت می‌کند اعتقاد دارد و توضیح می‌دهد: زمانی که به گل، گیاه و درختان رسیدگی می‌کنم، به آن‌ها آب و کود داده یا هرسشان می‌کنم آن‌ها هم عطرشان را برایم پخش می‌کنند. به نظرم آن‌ها خوب متوجه می‌شوند و این‌کارشان بابت تشکر از مراقبت‌هایی است که از آن‌ها می‌کنم.
سود امسال شیرین نبود
وضعیت اقتصادی مردم به گونه‌ای است که میوه از سبد خرید بسیاری از آن‌ها حذف شده است. باوجوداین خانواده‌هایی که بضاعت مالی بهتری دارند در زمان شیوع ویروس کرونا مصرف میوه را بیش از گذشته در برنامه غذایی خود دارند که این موضوع به فروش بیشتر محصولات باغ‌‌ها کمک می‌کند. به عنوان مثال در سال قبل بیش از 6تن سیب را روی درخت قبل از رسیدن فروختم. محصولاتی مثل انگور و گیلاس هم با قیمت خوب و در زمان بسیار کمی به فروش رفت. خریداران می‌گفتند مردم به‌دلیل کرونا و ایمنی بدن امسال خوب میوه می‌خرند.
نازنین‌زهرای 9ساله در قسمتی از گلخانه پدرش گیاهان دارویی می‌کارد
هر وقت نازنین‌زهرا غیبش می‌زند، می‌توان او را در لابه‌لای گیاهان باغچه‌اش پیدا کرد. او برای گیاهان موسیقی پخش می‌کند، گل‌ها را نوازش می‌کند، خودش باید باغچه‌اش را آبیاری کند و هر موقع امتحان و درس سختی دارد به فضای آرامش‌بخش گلخانه پناه می‌آورد. دراین باره می‌گوید: همیشه خرید گل، نگاه‌کردن و کاشتن گل، سبب خوشحالی، دوری از غم و آرامشم می‌شود، رنگ‌های گوناگون و رایحه‌های متفاوت انواع گل‌ها و گیاهان را خیلی دوست دارم و از بودن در اینجا احساس شادی می‌کنم.
وقتی مردم به گل‌ها توجه می‌کنند من خوشحال می‌شوم
کار کردن با گل و گیاه حس فوق‌العاده‌ای به انسان می‌دهد، در مدتی که ساکن تهران بودم از این همراه همیشگی دوران کودکی و نوجوانی خود دور افتاده بودم و حالا که در این فضا مشغول به کار هستم، وقتی گلی می‌کارم و بعد از کنار آن رد می‌شوم و متوجه حضور کسی می‌شوم که آن را نگاه می‌کند یا آن را بو می‌کند لذت می‌برم.
کیمیاگری از خاک شروع شد
12سال بیشتر نداشت که تصمیم گرفت گاوداری بدون گاو پدرش را احیا کند. به اعتبار پدر مرحومش، با دست خالی از 5رأس دام شروع کرد. به سال نکشیده، 20رأس گاو داشت. زمین‌های آبا و اجدادی، فرصت مغتنمی بود برای نشان‌دادن خودش. این شد که 20هکتار از زمین‌های اطراف‌ گاوداری را به زیر کشت گندم و جو برد. کنارش هم کاشت هندوانه و خربزه را امتحان کرد. علاقه‌اش به گل و گیاه سبب شد 100متر از آن همه زمین را برای دل خودش گل بکارد. 100متری که خیلی زود به 5هزار متر رسید.‌
طاهره معصومی زمین اطراف خانه‌اش را برای دورهمنشینی اهالی محله وکیل‌آباد سبز کرد
با بزرگ‌ترشدن یا به عبارتی شهری‌شدن محله وکیل آباد، درختان توت بسیاری در داخل و حوالی محله خشک یا قطع شدند و کم کم محله حالت سنتی و روستایی خود را از دست داد. از طرفی محله، فضای سبز قابل ذکری هم نداشت که همسایه‌ها در آنجا گرد هم بیایند و ساعاتی را به گفت و شنود بنشینند، مجموعه این عوامل باعث شد تا زمین بایر و افتاده‌ای را که در اطراف منزل ما قرار داشت با هزینه شخصی به فضای سبزی زیبا بدل کنم.