معلول

از گوشه‌نشینی تا کارآفرینی جوان ۲۴ ساله
متین دلاور‌پژوه به راحتی‌ صاحب گلخانه نشده است. او می‌گوید: افسردگی‌ام ادامه داشت تا اینکه روزی جمله‌ طلایی « معلول یت محدودیت نیست.» را از مجری رادیو شنیدم و تحولی در من به وجود آورد.
دکتر فرساد بابای بچه‌های فیاض‌بخش است
دکتر مهدی فرساد می‌گوید: روز‌های اول حضور در‌کنار بچه‌های دارای معلول یت آسان نبود، اما عادت کردم. حالا بچه‌ها من را بابا صدا می‌زنند. وقتی کنارشان هستم، ذوق‌زده می‌شوند.
کار با دانش‌آموزان استثنایی مرا بیمه کرد
غلامحسین حیدری می‌گوید: من سه‌بار سکته کردم و مُردم. مرا با شوک الکتریکی برگرداندند. خدا می‌داند که درواقع به دعای این بچه‌ها برگشتم؛ هیچ‌چیز پاک‌تر از دعای بچه‌های استثنایی نیست.
سرباز جانباز، تعمیرکار افتخاری ویلچر معلولان شد
علی چوپانی، جانباز دفاع مقدس نیست؛ او یک دهه بعد از جنگ، پاهایش را در یک حادثه سربازی از دست می‌دهد، اما به خاطر روحیه دفاع مقدسی که دارد ویلچر جانبازان را رایگان تعمیر می‌کند.
جانباز کم‌بینا، موسس خیریه‌ای برای نابینایان شد
ابراهیم رضایی چندسال قبل به‌دلیل بیماری آب‌سیاه کم‌بینا شد و این موضوع باعث شروع فعالیت‌هایش برای نابینایان و کم‌بینایان شده است.
اولین مدرسه نابینایان مشهد سال ۴۵ افتتاح شد
نخستین مرکز آموزش اختصاصی نابینایان در مشهد، ۱۲ فروردین سال ۱۳۴۵ افتتاح می‌شود. این مرکز به‌دلیل آنکه هنوز ساختمان مستقلی نداشته، در دبیرستان فروغ مستقر بوده است.
جوان نابینایی که وکیل شد
یک روز که بیدار شدم، دیدم همه‌چیز تاریک تاریک است. باید درست و اصولی تصمیم می‌گرفتم، نه احساسی و غیر‌منطقی. خیلی زود به این نتیجه رسیدم که درسم را در مدرسه نابینایان ادامه دهم.