واحد خواهران مجتمع فرهنگی و تربیتی مسجد پنجتن (ع) در محله بهشتی با کمک خیران و اعضای مجتمع، تا حد توان برای رفع دغدغه زوجهای کمبرخوردار برای تهیه جهیزیه کوشیده است.
زکیه انتظاریزدی، بانی فراهمشدن ۱۶۰دست جهیزیه کامل بوده است. قرارگرفتن در این مسیر، او را با نیازمندان و خیران دیگری هم آشنا کرده است.
ایده اولیه شکل گیری ستاد ازدواج مهدی آباد این طور مطرح شد که جایی باشد بتوانیم افراد محروم را به خانه بخت برسانیم.
او در سال90 مصممتر شد؛ وقتی همسرش از دنیا رفت و فامیل و غریبههایی از روستاها و شهرستانهای دور برای عرض تسلیت آمدند و از خیرخواهیهای او گفتند که هیچوقت پیش کبری خانم و فرزندانش آنها را بازگو نکرده بود؛ «نیت کردم با سهم ارثیه پدری و ثروتی که برایم گذاشته بود، صندوق قرضالحسنهای به نام «امام زمان( عج)» راهاندازی کنم.»
در روزگاری که تهیه وسیلهای که در خانه خودت خراب میشود، سخت بهنظر میرسد، بیبی اقدس حقانی موسوی کمر همت بسته است برای جوانان نیازمندی که تصمیم گرفتهاند خانواده تشکیل دهند، ولی تمکن مالی ندارند، اسباب زندگی تهیه کند. او که یکبار برای تکدخترش جهیزیه تهیه کرده است، اکنون نقش مادری را برای دختران زیادی برعهده گرفته است تا در این وانفسای گرانی اسباب خانهشان را آماده کند و آنها را به خانه بخت بفرستد.
با خواندهشدن خطبه عقد پیوندی جاودان بین این زوج جوان شکل گرفت اما بخش شنیدنی ماجرا این است که محمد در آن روز حتی حاضر نشد از مرخصی استحقاقیاش استفاده کند، مبادا کار زمین بماند. محمد رفعتی دراین باره میگوید: روز عقدمان، روز شیفتم بود. معمولا روز کاری ما از ساعت هفت صبح امروز تا هفت صبح فرداست و من میدانستم روز عقدم باید در محل کارم حاضر باشم. برای همین روز قبل آرایشگاه سادهای رفته بودم. خانواده هم قرار بود کت و شلوارم را با خودشان بیاورند. وقتی برای گرفتن مرخصی ساعتی نزد مافوقم رفتم و گفتم قرار است در مراسم عقدی که در حرم برگزار میشود حاضر شوم، باور نمیکرد عقد خودم باشد و من سر خدمتم باشم!
شایانمنش که بین بچههای بهزیستی به خانم اکبری معروف است، تعریف میکند: خانمهای بسیج را به اردوی زیارتی قم و جمکران برده بودم که بچهها زنگ زدند و گریهکنان میگفتند بهزیستی گفته باید مستقل شویم و این موضوع برای ما سخت است. حق هم داشتند. دختر هجدهساله کجا برود و چطور زندگیاش را اداره کند. البته آنطور نیست که بهزیستی درکل رهایشان کند. حمایتهایی دارد اما کافی نیست و این بچهها هم در معرض آسیبهای زیادی قرار دارند. از فکر و خیال، شب خوابم نمیبرد و با خودم میگفتم این چه قانونی است.