پرستار

مرگ هیچ وقت عادی نمی‌شود
ایمان سکنایی پرستار بیمارستان شریعتی شاهد مرگ‌های بسیاری بوده است. می‌گوید: بیماری داشتم که پسر جوانی بود و با سرطان دست و پنجه نرم می‌کرد این بار برای کرونا بستری بود حالش خوب شد و برادرش با ماشینش که یک پراید بود به دنبالش آمد. بیمار که مرخص می‌شد خیلی خوشحال بود. 20دقیقه بعد از ترخیص با صدای بوق‌های ممتد خودرو خودمان را به حیاط بیمارستان رساندیم. پسر جوان در دوراهی طرقبه ایست قلبی کرده و از دنیا رفته بود.
سفر به مشهد ظاهراً ممنوع است!
وقتی دبیر ستاد مبارزه با کرونای خراسان رضوی خبر از موافقت ستاد ملی پیشگیری و مقابله با ویروس کرونا با پیشنهاد منع سفر به خراسان رضوی ازمبدأ تمام استان های کشور را داد؛ بسیاری تصور کردند اتفاق ویژه ای افتاده است، اما وقتی متوجه شدند پروازها روی روال همیشگی برقرار و برنامه قطارها نیز تغییری نکرده است تازه فهمیدند قرار نیست محدودیت جدی در سفرها ایجاد شود. سفرهای هوایی، ریلی و زمینی به قوت خودش باقی است و فقط خودروهای شخصی در صورت ورود به مشهد جریمه می شوند.
گزارشی از روند واکسیناسیون کرونا در مرکز آموزش بهورزی
مهدی صدیقی، روابط عمومی مرکز بهداشت شماره یک می‌گوید: در مرکز آموزش بهورزی از 7 و نیم صبح تا ۷ و نیم شب برای بیش از 800نفر در یک روز پیامک ارسال می‌شود. انجام واکسیناسیون نیز توسط 4گروه دونفری شامل «ثبات» و «واکسیناتور»به علاوه یک پزشک و یک ناظر که درمجموع یک گروه 10 نفره را در این مرکز تشکیل می‌دهند انجام می‌شود. اما می‌گوید هنوز اتاق خالی و فضای مناسب در این مرکز هست و اگر گروهشان بزرگ‌تر باشد می‌توانند سرعت بیشتری به واکسیناسیون بدهند.
نبض سلامتی پرستاران کند می‌زند
این روزها با روند روبه‌رشد کرونا و اعلام وضعیت قرمز، حال مردمان شهرمان چندان خوب نیست. بیماری منحوسی که هرروز با نامی جدید عرض‌اندام می‌کند و قربانی می‌گیرد. ترس از ابتلا به ویروس کووید19، بالا و پایین رفتن آمار مرگ‌ومیر و... در کنار ‌اخبار یأس‌آور و لحظه‌به‌لحظه از جهش و تغییر ماهیت این میهمان ناخوانده، فرد سالم را هم نگران و دلواپس می‌کند. لحظه‌ای ‌خودمان را بگذاریم جای کادر درمان، به‌ویژه پرستار ان بخش ویژه کرونا؛ آن‌هایی که در طول نوبت کاری و مراقبت‌های خاص از بیمار، باید هم نگران سلامت خود و خانواده‌شان باشند و هم برای تقویت روحیه دیگران، آماده‌ باشند.
هیاهوی فرود130-C از زبان امدادگر دوران جنگ
این متن جزیره خاطرات علی سروی بازنشسته دانشگاه علوم پزشکی مشهد است که همه عمر خدمتش را در بیمارستان شهید کامیاب پرستار بوده است. او کارش را به صورت رسمی از سال 62 شروع کرده و سال 91بازنشسته شده است. از روز اول جنگ که به عنوان رزمنده به جبهه می‌رود تا روزی که به عنوان کادر درمان به جبهه اعزام می‌شود، خاطراتش شنیدنی است. سروی از سال 62 تا پایان جنگ پرستار مجروحان جنگی است.
تلاش کادردرمان را برباد ندهیم
یک روز بیمار بدحالی را به بخش آوردند که خیلی ضعیف و ناتوان شده بود.نزدیک 2ساعت به دنبال پیداکردن رگی می‌گشتم که بتوانم به او آنتی‌بیوتیک بزنم، در جریان این تلاش بدون اینکه متوجه بشوم، فیلتر ماسکم افتاده بود. چند روز بعد از این اتفاق علائم بیماری با سرفه و سردردهای شدید شروع شد. در خانه به استراحت پرداختم متأسفانه عوارض بیماری کرونا بعد از چند روز در همسر و 2پسر کوچکم آشکار شد. من نیز به‌حدی وضعیتم وخیم شد که در بیمارستان بستری شدم.
دختر انقلاب و زن رزمنده
طاهره زیبایی پیش از انقلاب یعنی از زمانی که کلاس سوم یا چهارم بود به پدر نشان داد که «جَنَمِ» فرزند اولِ خانواده بودن را دارد. اعلامیه‌ها را در جوراب یا کفش هایش می‌گذاشت و جابه جا می‌کرد. پدر به او آموخته بود که این کار‌ها را باید مانند رازی بین او و خودش پنهان نگه دارد. حتی طاهره را برای این موضوع آماده کرده بود که اگر او را دستگیر کردند و کتک خورد، باز هم چیزی نگوید و فقط سکوت کند. طاهره حتی زمانی که نوجوان شده بود بازهم از این کار‌ها دست برنداشت و از «ب» بسم ا... جنگ تا پایان آن، از هر کاری که از دستش برمی آمد دریغ نکرد.