عملیات خیبر

حسن کوچکتر بود اما زودتر از حسین رفت
یکی از این جلوه‌های ایثار و مقاومت در محله جاهدشهر و خیابان گل‌ها زندگی می‌کند، مادر شهیدان گران‌قدر حسین و حسن خزان گلاری. این دو شهید بزرگوار ۵ سال با هم اختلاف سنی داشتند، یعنی حسین ۵ سال از حسن بزرگ‌تر بود، اما همیشه در کنار هم و یار و یاور یکدیگر بودند. با هم در مبارزات آزادی‌خواهانه مردم ایران در مقابل رژیم پهلوی حضور داشتند و بعد‌ها هم‌زمان با آغاز جنگ تحمیلی خانه و کاشانه را رها کرده و برای دفاع از عزت، ناموس و شرف مردم ایران جان خود را فدا کردند، حسین در زمان شهادت متأهل بود.
بی‌تابی نفَس
من هر روز یک زیرانداز و کمی خوراکی و اسباب‌بازی برمی‌داشتم و همراه نجمه و مجتبی که هنوز خیلی کوچک بودند، به بیمارستان می‌رفتم. به حاج‌آقا کمک می‌کردم راه برود و حین راه رفتن باید به سینه‌اش می‌زدم تا لخته‌های خونِ داخل ریه از طریق سرفه از دهانشان بیرون بیاید. از صبح تا غروب با دوتا بچه داخل بیمارستان بودیم.این بخشی از روایت همسر صادق هدایتی‌نیا درباره روزهای مجروحیت این جانباز جنگ تحمیلی است.