کد خبر: ۱۷۴۷
۰۳ آبان ۱۴۰۰ - ۰۰:۰۰

شهیدهاشمی‌نژاد یکی از افتخارات سیاسی و تاریخی خراسان است

هاشمی‌نژاد نویسنده بود. کتاب‌هایش را اکنون نیز می‌شود خواند. در حوزه مسائل اعتقادی قلم می‌زد. یکی از کتاب‌هایش به‌‌نام «مناظره دکتر و پیر» رمانی است که بیش از ۶۰ سال پیش یک روحانی نوشته است. در این کتاب یک پیر مراد و یک‌ پزشک سکولار در قطاری همراه می‌شوند و درباره معارف دینی سخن می‌گویند.

حجت‌الاسلام سیدمحمدعلی ابطحی، خواهرزاده شهید| انقلابی که مردم در بهمن ۵۷ به سرانجام رساندند، یک انقلاب مترقی و فرهنگی و ضد ستم و علیه غارت و خفقان ستیز بود.
چهره‌های قدرتمند، اصیل و مترقی مثل شهید بهشتی، شهید مطهری، آیت‌الله طالقانی، شهید مفتح، شهید کامیاب و شهید هاشمی‌نژاد هر یک استوانه‌ای بودند که پشتوانه‌های بسیار پر بهایی در مبارزه با ستم و فهم مسائل روز و مردم‌باوری داشتند که حاضر نمی‌شدند به هیچ بهایی آن اصالت‌ها را از دست بدهند. 

چهره‌هایی مثل حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای و مرحوم آیت‌الله هاشمی رفسنجانی هم تجربه ترور را از سر گذراندند، اما به لطف خدا نجات پیدا کردند.

شهید هاشمی نژاد در پنجاه سال پیش به همراهی مرحوم پدرم آیت‌الله سیدحسن ابطحی، مرکزی به نام «کانون بحث و انتقاد دینی» را اداره می‌کردند

به مناسبت این یادداشت که در پاسداشت شهید هاشمی‌نژاد است، کمی از این شخصیت بزرگ بگویم. هاشمی‌نژاد نویسنده بود. کتاب‌هایش را اکنون نیز می‌شود خواند. در حوزه مسائل اعتقادی قلم می‌زد. یکی از کتاب‌هایش به‌‌نام «مناظره دکتر و پیر» رمانی است که بیش از ۶۰ سال پیش یک روحانی نوشته است. در این کتاب یک پیر مراد و یک‌ پزشک سکولار در قطاری همراه می‌شوند و درباره معارف دینی سخن می‌گویند.

شهید هاشمی نژاد در پنجاه سال پیش به همراهی مرحوم پدرم آیت‌الله سیدحسن ابطحی، مرکزی به نام «کانون بحث و انتقاد دینی» را اداره می‌کردند. این روشن‌فکری‌ها شخصیت‌های انقلابی را صیقل داده بود که می‌توانست آینده‌ساز باشد.
پاسخ‌گو بودن وی در برابر پرسش‌های دینی و تکفیر نکردن مخاطبان، از ویژگی‌های خاص ایشان بود. شهید ما چند کتاب با عنوان پاسخ به مشکلات دینی تألیف کرده است. 

نکته مهم دیگر زندگی شهید هاشمی‌نژاد که می‌تواند در این دوران به درد اندیشمندان بخورد، مبارزه متوازن و همه‌جانبه او با انحرافات بود. در ماه‌ها و سال‌های اولیه انقلاب یک سو سازمان مجاهدین خلق ( همان فرقه منافقین چندسال بعد) بود که ترجمه‌ای از مارکسیست را به نام اسلام و گرایش‌‌های چپ را به نام دین ارائه می‌کردند. 

هاشمی‌نژاد معروف بود به مقابله فکری با آن‌ها. آن گونه که از اهداف اولیه ترور آن‌ها قرار گرفت. برنامه‌ریزی پیچیده با تلف کردن یکی از نیروهایشان انجام دادند تا صدای رسای عقیدتی او را نابود کنند. 

[2800]

این یک سوی ماجراست.اما یک سوی دیگر آن مبارزه سخت و بی‌امان هاشمی‌نژاد در چهل سال پیش علیه ارتجاع و عقب‌ماندگی‌های عقیدتی و تحجر بود. متأسفانه حتی رسانه‌هایی که از بزرگان صدر انقلاب حرف می‌زنند، به این رویه اندیشه آنان توجه نمی‌کنند.

در فضای ‌خراسان آن زمان که در حوزه علمیه آن افرادی مثل آیت‌الله خامنه‌ای و هاشمی‌نژاد و واعظ طبسی و محامی به عنوان بلندگویان اندیشه امام در انزوا بودند و پس از انقلاب دینی می‌خواستند زیرپوستی اندیشه‌های خود را رواج دهند، باز هاشمی‌نژاد بود که ذائقه تیزش هم‌زمان با مبارزه با منافقین، انحراف متحجران و مرتجعان را حس کرد و به‌تنهایی در هر دو جبهه فریاد زد.

در این میدان تنها ماند. خیلی‌ها آن زمان او را نمی‌پسندید که علیه برخی اندیشه‌های دیرینه رخنه کرده می‌تاخت. منافقین او را دوست نداشتند، زیرا مبانی انحرافی اندیشه آنان را می‌شناخت و کوتاه نمی‌آمد.

 اما همین انسان وقتی به او مراجعه کردند که ماشینی ضدگلوله در اختیارش قرار دهند، به این دلیل که این اتفاق سبب می‌شود از مردم جدا شود، نپذیرفت.

ما اکنون نیز به این اندیشه‌های مترقی نیازمندیم. چهل ‌سال پیش در هفتم مهرماه ۱۳۶۰ با انفجار دردناک تروریستی، کسی که تنها سخن می‌گفت از میان ما رفت. یکی از استوانه‌هایی که می‌توانست به انقلاب ‌بیشتر کمک کند.

کلمات کلیدی
ارسال نظر