کد خبر: ۲۶۶۴
۱۸ اسفند ۱۴۰۰ - ۰۰:۰۰

حالا وقت کار نیست

بیشتر این کودکان تجربه شادی ندارند. برای برگزاری کاروان شادی سالن‌های فرهنگ‌سراها یا مجموعه‌های ورزشی را اجاره می‌کنیم. در این جشن‌ها آرزوی بچه‌ها را می‌پرسیم تا در برنامه بعدی آرزوی تعدادی از آن‌ها را برآورده کنیم. وقتی می‌بینند آرزویشان برآورده شده اشک شوق می‌ریزند و از خوشحالی فریاد می‌زنند. بیشتر بچه‌ها آرزوی دوچرخه یا رفتن به مدرسه را دارند؛ آرزوهایی ساده و کوچک که می‌شود برآورده کرد. تعدادی از بچه‌ها درخواست سرپناه و خانه دارند که برای برآورده‌کردن آن‌ها از خیران و خیریه‌های بزرگ‌تر کمک می‌گیریم.

«روبه‌روی دوربین گوشی دوستش ایستاده و منتظر است تا او دستش را تکان دهد. خودش را معرفی می‌کند و می‌گوید: سارا خان‌شریفان هستم و امروز همراه با گروه شناسایی به یکی از روستاهای محروم اطراف مشهد آمده‌ایم تا وضعیت روستا را به خیران و اعضای گروه معرفی کنیم.»

این، یک نما از فعالیت‌های خیرانه مرکز نیکوکاری «مهدویت» است که به طور ویژه برای کودکان کار فعالیت می‌کند. این مرکز به‌تازگی مجوزش را از کمیته امداد امام خمینی(ره) دریافت کرده است. سارا خان شریفان مؤسس آن است و از سال97 فعالیت‌های خیرانه‌اش را در مشهد شروع کرده و توانسته طی این سال‌ها آن‌ها را گسترش دهد. این هفته با این جوان خیّر محله حجاب گفت‌وگو کردیم.

 

به دیدن روزمرگی‌ها عادت نکنیم

سارا خان‌شریفان متولد سال 1378 در شهر بجنورد و فرزند اول خانواده است. شغل پدرش آزاد و مادرش خانه‌دار است. سارا از همان کودکی در محیط خانواده با کار خیر آشنا می‌شود. پدر و عموی او از خیران شهر بجنورد هستند و با تهیه بسته‌های معیشتی به افراد نیازمند شهر کمک می‌کنند. 

سارا سال95 همراه با عمویش به استان سیستان و بلوچستان می‌رود و از نزدیک وضعیت شهروندان این استان را و مشکلات و کمبودهایشان را به‌ویژه در حوزه بهداشت و درمان می بیند. از آن به بعد تصمیم می‌گیرد برای کنکور پزشکی بخواند تا بتواند به مردم محروم این استان کمک کند. در حالی‌که سارا خودش را برای کنکور آماده می‌کند برادر کوچکش به بیماری دیابت نوع Aمبتلا می‌شود و روزانه هشت‌نوبت انسولین باید دریافت کند. 

می‌گوید: با هر استرس و نگرانی قند برادرم بالا می‌رفت و در بیمارستان بستری می‌شد. تا زمانی‌که حالش بهتر شد، پدر و مادرم پیش او بودند. این دوری از خانواده برای من و خواهر کوچکم سخت بود و همین باعث شد تا سه سال پشت کنکور بمانم. در نهایت هم سال97 رشته زبان انگلیسی در دانشگاه فردوسی قبول شدم و به مشهد آمدم. او سال97 تنها و بدون خانواده قدم به شهری بزرگ‌تر می‌گذارد. ابتدا ساکن خوابگاه می‌شود. 

در مسیر‌های رفت و آمدش به نقاط مختلف شهر و در مترو و ایستگاه‌های اتوبوس با کودکان دست‌فروش روبه‌رو می‌شود. دیدن این کودکان حال سارا را منقلب می‌کند. می‌گوید: بسیاری از مشهدی‌ها به دیدن این کودکان عادت کرده‌اند اما برای من که از یک شهر کوچک به اینجا آمده‌ام دیدن این بچه‌ها با این وضعیت سخت بود. زندگی و کارشان دغدغه‌ام شده بود. دوست ندارم همه چیز اطراف برایم عادت شود.

 

اجبار کودکان به کار

سارا به طور معمول این کودکان را بعدازظهرها و بعد از تعطیلی مدارسشان با کیف و لباس مدرسه در زیرگذر بوستان ملت می‌بیند. او دختر پرتلاش و پویایی است و از همان روزهای ابتدای دانشجویی تصمیم می‌گیرد در یک شرکت بیمه در بولوار امامت کار کند. سارا هر روز از زیر‌گذر بوستان ملت رد می‌شود و در این مسیر کودکانی را می‌بیند که روزانه 8 تا 9ساعت مشغول به دست‌فروشی یا جمع‌آوری کمک هستند. 

می‌گوید: یک روز دل را به دریا زدم و با یک دختر هفت‌ساله که فرزند اول خانواده بود صحبت کردم و از او پرسیدم چرا کار می‌کند؟ اول از من ترسید و می‌خواست فرار کند ولی از قبل هدیه کوچکی برای او خریده بودم. با دادن هدیه اعتماد او جلب شد و به سؤالاتم پاسخ داد. از او درباره خانواده و شغل پدر و مادرش پرسیدم. آدرس داد و به‌سراغ خانواده‌اش رفتم. وقتی سارا به آدرس مورد نظر می‌رود با یک چادر برزنتی روبه‌رو می‌شود که از نظر دختر خانه است. 

دیدن این خانه و مشکلات متعدد آن‌ها سارا را برای انجام کارهای خیر مصمم‌تر می‌کند. دختر هفت ساله تنها نیازشان را خورد و خوراک می‌داند و به سارا می‌گوید فقط برای تهیه مواد خوراکی به پدرش که بیمار است کمک می‌کند. 

سارا می‌گوید: خانواده این دختر در سرما و گرما در همین چادر زندگی می‌کردند. پدر دختر در بستر بیماری بود و توانایی کار نداشت و مادرش از او و فرزند دیگرش پرستاری می‌کرد. چادر آن‌ها در انتهای بولوار شهید فرامرزعباسی و در زمینی که در آن ساخت و ساز انجام می‌شد قرار داشت. پدرش نگهبان این ساختمان بود. دختر را به ایستگاه مترو برده بود تا با وزن‌کردن مردم پول جمع کند. سارا بعد از دیدن وضعیت خانواده با درآمدی که دارد برای آن‌ها هر ماه بسته معیشتی آماده می‌کند.

 

به دنبال یافتن کار برای خانواده‌های بی‌بضاعت

بعد از کمک به این دختر هفت‌ساله با کودکان بیشتری آشنا می‌شود و برای اینکه بتواند به آن‌ها کمک کند از فضای مجازی کمک می‌گیرد. سارا از خانواده‌ها و وضعیت معیشتی آن‌ها فیلم می‌گیرد و آن‌ها را در فضای مجازی منتشر می‌کند تا مردم و خیران به او برای تهیه بسته معیشتی کمک کنند. جذب اعتماد مردم برای کارهای خیر بسیار مشکل است و سارا در این مسیر با مشکلات زیادی روبه‌رو بوده است اما به خدا توکل می‌کند. 

خیلی از دانشجوها و دوستانش با دیدن ویدئوها به کمک او می‌آیند. بعضی‌ها تصمیم می‌گیرند علاوه‌بر کمک‌های مالی، مثل سارا بخشی از کار را برعهده بگیرند و تعدادی هم با کمک‌های مالی با او همراه می‌شوند. سارا برای اینکه بتواند کار خیرش را گسترش دهد و برنامه داشته باشد به 100خیریه مشهد سر می‌زند و طی یک ماه در این خیریه‌ها داوطلبانه کار می‌کند و از تجربیات آن‌ها استفاده می‌کند. 

او حالا ضعف بیشتر این مراکز را توجه صرف آن‌ها به تهیه کمک معیشتی و درست‌کردن ظاهر خانواده‌ها می‌داند و می‌گوید: مشکل اصلی این خانواده‌ها بیکاری است و باید از ریشه درمان شود. او هدف بزرگ‌تری دارد و می‌خواهد خانواده‌های نیازمند را توانمند کند. او در مسیر کار خیر با دانشجویانی آشنا می‌شود که خودشان در گذشته جزو کودکان کار بوده‌اند و الان دانشجوهای موفقی هستند. 

سارا برای اینکه بتواند کار خیرش را گسترش دهد و برنامه داشته باشد به 100خیریه مشهد سر می‌زند و طی یک ماه در این خیریه‌ها داوطلبانه کار می‌کند

سارا می‌گوید: صحبت این دانشجویان من را در مسیرم چند قدم جلوتر برد. آن‌ها تجربیات دوره کودکی و جوانی‌ان را به من منتقل کردند و همین باعث شد با آگاهی بیشتری قدم در این مسیر بگذارم و تنها به کمک معیشتی بسنده نکنم. او برای خانواده‌هایی که نمی‌توانند بیرون از خانه کار کنند، کار خانگی پیدا می‌کند تا به کسب درآمد برسند و مستقل شوند.

 

ثبت یک کار خیر

سارا همان اوایل کار با کمک یکی از دوستانش اسم گروه را «حرکت انسانی» می‌گذارد. اما سال98 که گروه گسترش پیدا می‌کند او با همفکری اعضای جدید تصمیم می‌گیرد نام گروه را به «مهدویت» تغییر دهد. می‌گوید: دوست نداشتیم اسمی از خیران یا خودمان بیاوریم. می‌خواستیم کمک‌ها به‌طور ناشناخته باشد و برای همین نام «مهدویت» را برگزیدیم. آن‌ها خیّر ثابت ندارند و برای انجام کارهای خیر نیاز به تبلیغات دارند. بیشتر خیران آن‌ها را آشنایان و دوستانِ اعضای گروه تشکیل می‌دهند. خیلی وقت‌ها خیّرها با توجه به تخصص خودشان به گروه کمک می‌کنند. می‌گوید: 

درمجموع چون کمک‌های مالی به حساب شخصی واریز می‌شد، مردم اعتماد نمی‌کردند. اما وقتی خیریه یا سمن ثبت شود و اهدافش مشخص باشد و مستندات ارائه دهیم، مردم راحت‌تر کمک می‌کنند. برای همین به فکر دریافت مجوز افتادیم. اول به فرمانداری رفتیم اما نتوانستیم خیریه را ثبت کنیم و ما را به کمیته امداد امام خمینی(ره) معرفی کردند. آنجا اسناد و مستندات ما را دیدند و می‌خواستند به ما مجوز کار در منطقه4 را بدهند. 

اما موافقت نکردم و گفتم در این صورت مجوز نمی‌خواهم. چون کار ما فقط به یک منطقه شهر محدود نمی‌شد و روستاهای دورافتاده مثل جغری، کلاته سید، شهرآباد و حاشیه شهر اطراف مشهد مثل توس، ساختمان، سیدی، جاده سیمان، مهر مادر در خواجه ربیع و... را زیرپوشش داشتیم و نمی‌توانستیم خانواده‌هایی را که چهار سال همراهشان بودیم رها کنیم. چشم امید آن‌ها به ما بود. با صحبت‌های سارا مسئول کمیته امداد موافقت می‌کند تا مرکز نیکوکاری «مهدویت» ویژه کودکان کار به‌طور تخصصی ثبت شود تا توانایی فعالیت‌های وسیع‌تری داشته باشند.

 

راه‌اندازی بازار مجازی

سارا سال اول و برای شکل‌گیری فعالیت‌های خیرخواهانه وقت زیادی می‌گذارد و شبانه‌روز کار می‌کند ولی از سال دوم به بعد دو روز در هفته را وقف این کار می‌کند. البته هنوز هم بخش بزرگ کار روی دوش خودش است. 

می‌گوید: سعی می‌کنم کار را بین اعضای فعال تقسیم کنم. باوجوداین خودم از اعضای اصلی گروه شناسایی هستم. برای اینکه کار گروه شناسایی با سرعت بیشتری پیش برود فهرستی از اعضا را که خودرو شخصی دارند تهیه کردیم و برای شناسایی از آن‌ها می‌خواهم همراهمان باشند. همه اعضای فعال با جان و دل برای خیریه و اهداف آن کار می‌کنند و دوست دارند لبخند را روی لبان کودکان شهر ببینند. 

یکی از اهداف مهم ما برای کودکان کار داشتن فضایی است که آن‌ها بتوانند آنجا علاوه بر درس، مهارت و هنر بیاموزند تا در آینده موفق باشند و بیکار نمانند. برای همین به دنبال تأسیس مکتب «مهدویت» هستیم.

اکنون مرکز نیکوکاری مهدویت از سراسر مشهد عضو دارد که بیشترشان را دانشجوها تشکیل می‌دهند. این مرکز 120کودک کار ایرانی و 100کودک کار اتباع را زیرپوشش دارد و شناسایی کرده است که 55کودک به طور ثابت کمک‌های خیران را دریافت می‌کنند. 

یکی از اهداف مهم ما برای کودکان کار داشتن فضایی است که آن‌ها بتوانند آنجا علاوه بر درس، مهارت و هنر بیاموزند تا در آینده موفق باشند و بیکار نمانند

سارا می‌گوید: برای خانواده‌هایی که به طور ثابت زیرپوشش مرکز هستند، کار در نظر گرفتیم. بعضی خانواده‌ها توانایی پرورش گل‌های آپارتمانی را دارند یا می‌توانند صنایع دستی تولید کنند. برای آن‌ها بازار مجازی به نام «مهدویت» را در فضای مجازی راه‌اندازی کردیم.

 

تنها آرزویم خدمات رایگان پزشکی به مناطق محروم است

خانواده سارا سال 98 به مشهد می‌آیند و در بولوار حسابی ساکن می‌شوند. حالا سارا تنها نیست. او بعد از یک‌سال از رشته زبان انگلیسی انصراف می‌دهد و دوباره تصمیم می‌گیرد برای پزشکی بخواند. هدف او قبولی این رشته است و می‌خواهد در آینده به عنوان پزشک به استان سیستان و بلوچستان برود و به مردم محروم این استان خدمات پزشکی رایگان دهد. این تنها آرزوی دختر آرزوهاست.

 

اشک شوق با برآورده شدن آرزوها

یکی دیگر از قانون‌های گروه «مهدویت» برگزاری کاروان شادی هر سه ماه یک بار برای کودکان کار است. سارا می‌گوید: بیشتر این کودکان تجربه شادی ندارند. برای برگزاری کاروان شادی سالن‌های فرهنگ‌سراها یا مجموعه‌های ورزشی را اجاره می‌کنیم. در این جشن‌ها آرزوی بچه‌ها را می‌پرسیم تا در برنامه بعدی آرزوی تعدادی از آن‌ها را برآورده کنیم. وقتی می‌بینند آرزویشان برآورده شده اشک شوق می‌ریزند و از خوشحالی فریاد می‌زنند. 

بیشتر بچه‌ها آرزوی دوچرخه یا رفتن به مدرسه را دارند؛ آرزوهایی ساده و کوچک که می‌شود برآورده کرد. تعدادی از بچه‌ها درخواست سرپناه و خانه دارند که برای برآورده‌کردن آن‌ها از خیران و خیریه‌های بزرگ‌تر کمک می‌گیریم.

 

اسناد و مدرک گروه شناسایی محرمانه می‌ماند

مهم‌ترین و محرمانه‌ترین بخش اجرایی مرکز نیکوکاری «مهدویت»، مربوط به گروه سوم یعنی گروه شناسایی است که فعالیت‌های محرمانه دارد و اعضای آن محدود هستند. سارا می‌گوید: در هر شناسایی معمولا سه نفر حضور دارند. یک نفر فرم را پر می‌کند و یک نفر عکس و فیلم می‌گیرد و یک نفر هم خانه را بررسی می‌کند. 

فیلم برای این است که اگر در ماه‌های بعد دوباره به آن خانواده سر زدیم صحت حرف‌های آن‌ها ثابت شود. در فرم مربوطه علاوه‌بر اطلاعات شخصی تک تک اعضای خانه، موارد متعددی پرسیده می‌شود. در نهایت نظر کارشناس گروه شناسایی بعد از بازدید ثبت می‌شود و در صورت تأیید کارشناس، کمک به خانواده شروع می‌شود.

 

رنگ‌آمیزی و زیباسازی مدارس مناطق محروم

سارا از چگونگی تشکیل مرکز نیکوکاری با کمک نیروهای داوطلبانه می‌گوید و اینکه در این مسیر چالش‌های زیادی داشته و مدیریت آن برایش سخت بوده است. می‌گوید: اوایل، کار بی‌نظم انجام می‌شد و هماهنگی بین اعضا سخت بود. به مرور افرادی که مناسب کار نبودند و حاشیه درست می‌کردند از گروه حذف شدند. برای انجام بهتر کارها چند قانون در گروه تعریف شد ابتدا کل گروه به سه دسته تقسیم شدند. 

دسته اول کل افراد گروه را شامل می‌شدند که شامل خیران و اعضای فعال بودند. دسته دوم گروه اجرایی است که حدود 40عضو فعال دارد. این گروه بعد از فراخوان یک طرح مثل «لبخند یلدا» دور هم جمع می‌شوند تا بسته‌های یلدایی را آماده کنند. البته ما هنوز جا و مکان نداریم و فعلا برای کارهای بسته‌بندی اقلام به منزل یکی از اعضای گروه می‌رویم که طبقه پایین منزلشان را به حسینیه تبدیل کرده‌ است. بعد این بسته‌ها توسط اعضای گروه اجرایی به دست خانواده‌های نیازمند مشخص‌شده می‌رسد. یکی دیگر از کارهای اعضای گروه اجرایی رنگ‌آمیزی و زیباسازی مدارس مناطق محروم در تابستان‌هاست.

ارسال نظر
نظرات بینندگان
سارا
|
-
|
۰۰:۰۰ - ۱۴۰۰/۱۲/۱۸
0
0
عالی بود ممنون
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۲۰ - ۱۴۰۲/۰۶/۰۳
0
0
سارا