کد خبر: ۲۹۴۸
۰۶ تير ۱۴۰۱ - ۰۰:۰۰

شروعی دوباره در آستانه بازنشستگی

بارها شنیده‌ایم که معلمی شغل انبیاست. برای همه ما پیش آمده است که برخی از معلم‌هایمان را جور دیگری دوست داشته‌ایم و حتی با گذشت سال‌ها در روز معلم دلمان برای آن‌ها و خاطرات خوبی که در کنارشان داشته‌ایم می‌تپد. در میان تمام درس‌ها، زنگ ورزش و در میان تمام معلمان معلم ورزش به‌طور خاصی خاطره‌سازی کرده‌اند. 

گفت‌وگو با معصومه نجیبی، معاون دبیرستان تربیت بدنی دخترانه در منطقه9 که 30سال معلم ورزش بوده  11 اردیبهشت 98 در شهرآرامحله منطقه 9 به چاپ رسیده است.

 

توپ؛ رفیق تمام عمرم است

اولین جملاتی که معصومه نجیبی خود را با آن معرفی می‌کند: «لیسانس تربیت‌بدنی دارم و 30سال خدمت کرده‌ام. متولد1348 هستم و در آستانه 50سالگی هنوز هم عاشقانه به ورزش می‌پردازم.»
 از کفش اسپرت و کاپشن ورزشی که به تن دارد در همان نگاه اول می‌توان فهمید که زندگی‌اش با ورزش گره خورده است. 

ادامه می‌دهد: «از همان کودکی من و خواهرانم با استعداد ذاتی‌ای که در وجودمان بود، بدون اینکه آموزش خاصی دیده باشیم به انجام حرکات نمایشی می‌پرداختیم. به یاد دارم که در 9سالگی، انواع حرکات ژیمناستیک را فقط با دیدن فیلم‌ها به خوبی یاد گرفته بودم و با انجام این حرکات، خانواده را به وجد می‌آوردم. تشویق‌های مادرم و هیجان فراوان پدرم برای انجام حرکات نمایشی من باعث می‌شد با اشتیاق بیشتری به یادگیری و تمرین بپردازم. 

برخلاف دیگران دختران هم‌سن‌وسالم که با عروسک سرگرم بودند من همیشه یک توپ همراهم بود. این علاقه درونی باعث شد تا بدون تردید رشته تربیت‌بدنی را برای تحصیل انتخاب کرده و در رشته والیبال و تنیس روی میز به‌طور تخصصی به فعالیت ورزشی خود بپردازم. در کنار تدریس چند سالی هم به‌عنوان مسئول انجمن ژیمناستیک فعال بودم و در این زمینه نیز تجربیاتی کسب کردم.» 

خانم نجیبی که در عین ورزشکاربودن ظاهری مادرانه و مهربان دارد، در ادامه می‌گوید: « من 2فرزند دارم؛ یک دختر و یک پسر که هر دو به ورزش علاقه‌مندند و برای موفقیت من در برنامه تیم‌های ورزشی هم تا حدی به من کمک می‌کنند. 

تشویق‌های مادرم و هیجان فراوان پدرم برای انجام حرکات نمایشی من باعث می‌شد با اشتیاق بیشتری به یادگیری و تمرین بپردازم

از 19سالگی که ازدواج کردم ورزش جزئی از زندگی من است و همسر و فرزندانم پذیرفته‌اند که من دائم درگیر اردوها و تمرینات کودکانی باشم که با عشق و اشتیاق آن‌ها را برای شکوفایی استعدادهایشان پرورش داده‌ام. همسرم هم از اینکه من برای پرورش کودکان تلاش می‌کنم، راضی است و چون یکی از دل‌مشغولی‌های من پیشرفت و موفقیت تیم‌هایم است مرا حمایت می‌کند.»

 

 

مربیگری همراه با استعدادیابی

نجیبی که تعداد بیشماری قهرمانی در پرونده مربیگری خود داشته و تیم‌های زیادی را در سطوح مختلف شهری، استانی و کشوری به ورزش کشور معرفی کرده است، بیان می‌کند: «چندین سال است که تیم‌های والیبال را مربیگری می‌کنم. از ابتدا استعدادیابی در این زمینه مدنظرم بود. همیشه در مدارس بچه‌های ما حرف اول را می‌زدند و رتبه‌هایی که در ناحیه و شهر و استان و کشور کسب کرده‌ایم نشان‌دهنده تلاش مؤثر ما در رشته‌های مختلف است.»

 او که از معلمان فعال اجتماعی بوده و همکاری مطلوبی با شهرداری منطقه۹ دارد، بیان می‌کند:« حدود 15سال است که در منطقه9 مشغول هستم و در مینی‌والیبال و والیبال تیم‌های موفقی را تربیت کرده‌ام. بیشتر با دختران نوجوان که بین 10 تا 15سال هستند کار می‌کنم. 

من از این بچه‌ها انرژی می‌گیرم و از کار با آن‌ها لذت می‌برم. من هر کار جدیدی را با انگیزه‌ای که از کار کردن در کنار بچه‌ها دارم بدون توجه به مسائل مادی و نتایج مالی آن شروع کرده‌ام. چون علاقه و نیاز خودم در فضای ورزشی اشباع می‌شود.»

نجیبی مسائلی چون هزینه‌های زیاد سالن‌ها و کلاس‌های ورزشی را مانع شکوفایی استعداد برخی بچه‌های دارای پتانسیل دانسته و می‌افزاید: « ما هنگام مسابقات، دانش‌آموزان را استعدادیابی می‌کنیم. برخی از آن‌ها توان مالی کمی دارند و از عهده هزینه‌های رفت‌وآمد و سالن برنمی‌آیند. 

اگر آموزش و پرورش متقبل شود و به ما سالن بدهد، این دختران مستعد می‌توانند مراحل آموزش را طی کنند ولی اگر حمایت نشوند با تمام علاقه و استعدادشان از آموزش باز می‌مانند. ما در محله صابر دختران خوش قدوقامتی داریم که بسیار مستعد ورزش والیبال بوده و علاقه هم دارند اما به دلیل مشکلات مالی که حتی توان پرداخت هزینه سالن را ندارند یا برای رفت‌وآمد با مشکل روبه‌رو هستند، نادیده گرفته شده و از گردونه آموزش‌ها حذف می‌شوند. 

من در سال گذشته 4نفر را استعدادیابی کرده‌ام. این دختران به قدری خوب و بااستعداد هستند که نتوانستم از آن‌ها چشم‌پوشی کنم و آن‌ها را رایگان در کلاس‌هایم پذیرفتم.»

 

برای رسیدن به وزن ایده‌آل باید ورزش کرد

نجیبی با تأکید بر اینکه از نظر اجتماعی ورزش‌کردن نسبت به گذشته بیشتر مورد توجه خانواده‌ها قرار می‌گیرد، بیان می‌کند: « بیشتر خانواده‌ها متوجه شده‌اند که ورزش برای سلامت جسم و روح فرزندانشان تا چه اندازه اهمیت دارد. دختران نوجوان هم که در این سنین به ظاهر خود اهمیت می‌دهند و برای تناسب وزن ورزش را انتخاب می‌کنند. 

برخی برای لاغرشدن به ورزش می‌پردازند و برخی برای افزایش وزن. عده زیادی از مردم دریافته‌اند که برای رسیدن به وزن ایده‌آل و سلامت کامل باید به ورزش بپردازند و نه داروها و عمل‌های جراحی. تا رسیدن به نقطه مطلوب راه زیادی مانده است.»

به گفته نجیبی با وجود روند مثبتی که جامعه در برخورد با ورزش داشته است و تبلیغات فراوانی که در این زمینه انجام شده‌است اما هنوز فقر حرکتی در میان دختران جوان و نوجوان بسیار زیاد مشاهده می‌شود:
«برخی والدین با وجود اطلاعات وسیعی که از فواید ورزش دارند به دلایل مختلفی مانند زیادبودن هزینه کلاس‌ها و سالن‌های ورزشی، مشکل‌بودن رفت‌وآمد دختران نوجوان و مسئولیت سنگین برای خانواده‌ها و همچنین اولویت‌دادن درس به ورزش مانع پرداختن کودکان به ورزش می‌شوند.» 

او ادامه می‌دهد: «من بارها به خانواده‌ها توصیه کرده‌ام هر قدر هم که درس خواندن برای فرزند شما مفید باشد اما دکتر و مهندس خموده و بیمار، ایده‌آل شما برای آینده فرزندتان نیست و بی‌شک سلامت آن‌ها از هر چیز مهم‌تر است.»

نجیبی به افزایش آگاهی اهل ورزش نیز اشاره کرده و می‌گوید: «از نظر توجه مدارس نیز مشکلاتی که در گذشته وجود داشت تا حد زیادی برطرف شده است. مدیران برای موفقیت در فضای رقابتی که بین مدارس پیش آمده است تمایل پیدا کرده‌اند که به ورزش بچه‌ها توجه کنند. مربیان ورزش هم دریافته‌اند که درس آن‌ها نه‌تنها بی‌اهمیت نیست بلکه لازمه موفقیت بچه‌ها در دیگر دروس محسوب می‌شود. بنابراین مانند گذشته ساعت ورزش فدای ریاضی و علوم و دیگر دروس نمی‌شود.»

در دوره دبیرستان بسیاری از بچه‌ها بی‌انگیزه می‌شوند و گوشه‌نشینی را به‌جای فعالیت‌های بدنی انتخاب می‌کنند

او که نیمی از مسئولیت فرزندان را برعهده خانواده و نیم دیگر را بر عهده مدارس می‌داند، ادامه می‌دهد: «برخلاف دوره ابتدایی و دوره متوسطه اول که اشتیاق ورزش و جست‌وخیز در بچه‌ها وجود دارد در دوره دبیرستان بسیاری از بچه‌ها بی‌انگیزه می‌شوند و گوشه‌نشینی را به‌جای فعالیت‌های بدنی انتخاب می‌کنند. 

بخشی از این بی‌انگیزگی و بی‌حوصلگی مربوط به دوره بلوغ است و بخشی دیگر مربوط به مسائل روحی است که در این سنین در بین دختران رایج است. آن‌ها ترجیح می‌دهند ساعت‌ها پای درد دل یکدیگر بنشینند و همین امر باعث می‌شود دختران جوان ما دچار فقر حرکتی شوند. 

مربیان با برگزاری مسابقات در مدارس این انگیزه را در نوجوانان ایجاد می‌کنند که به ورزش‌های گروهی بپردازند. ورزش‌های دسته‌جمعی، هم از نظر روحی و هم از نظر جسمی نیاز فردی و اجتماعی فرزندانمان را اغنا می‌کند. به همین دلیل من نوجوانان را برای آموزش انتخاب کردم تا با توانایی‌ای که در جذب آنان دارم، بتوانم در آن دسته از افراد که استعداد دارند انگیزه لازم را ایجاد کنم.»‌

 

خاطره‌سازی با ورزشکاران کوچک

نجیبی با لبخندی از سر رضایت که تداعی‌کننده لحظات شیرینی از بردوباخت‌های شاگردانش است، می‌گوید: «فضای ورزشی همه‌اش خاطره است و بردوباخت‌های بچه‌ها لحظات تلخ و شیرین زیادی را در خاطرمان ثبت می‌کند. 

یکی از خاطرات خوب من که همیشه برایم زیباست مربوط به مسابقات والیبال کودکان سن 9سال است که بچه‌های تیم ما در مسابقات به قدری باانرژی ظاهر شدند و روحیه خوب داشتند که همه تماشاچیان و شرکت‌کنندگان آن‌ها را تشویق می‌کردند و دوست داشتند که هر طور شده این بچه‌های پرانرژی که با افتخار خود را بچه‌های شهر امام رضا(ع) معرفی می‌کردند، پیروز مسابقات باشند. 

در آن دور از مسابقات کودکان تیم ما با کسب رتبه سوم با دست پر و یک دنیا خاطره خوب برگشتند. این خاطره مربوط به بیش از 10سال قبل است. دختران کوچک ما بزرگ شده‌اند و بعضی از آن‌ها ازدواج کرده و بچه هم دارند اما هنوز به ما سر می‌زنند و خاطره‌های زیبای اردوهایمان دوباره تداعی می‌شود.»

او در ادامه صحبت‌هایش از تلخی‌ها و سختی‌های کار با نوجوانان هم می‌گوید و ادامه می‌دهد: «در فضایی که باید با نوجوانان جویای نام تعامل داشته باشیم، خاطرات تلخ هم داریم. در یکی از کلاس‌های هندبال استانی یکی از بچه‌ها دچار مصدومیت شد. هر بار که ضربات بلند می‌زد دست او از کتف دچار کشیدگی می‌شد اما با علاقه شدیدی که به ورزش داشت همچنان به فعالیت می‌پرداخت. 

نکته جالب برای من این بود که وقتی پزشک به او اجازه نداد که دیگر در رشته هندبال فعالیت کند، به فوتسال مشغول شد و به گفته خودش حالا که دستم دیگر توان ورزش ندارد از پایم استفاده می‌کنم. البته من همیشه به شاگردان جوانم می‌گویم که به دلیل فضایی که با تشویق‌ها و دیده‌شدن‌ها به وجود می‌آید سلامتی خود را نادیده نگیرند و ورزش را حتی در سطح قهرمانی فقط برای سلامتی خود دنبال کنند.»

او با لبخندی که این‌بار کمی تلخ است، ادامه می‌دهد: «در بسیاری از مواقع اتفاقات بد معمولا متوجه دختر خودم بود زیرا به دلیل احساس مسئولیتی که به بچه‌های تیم داشتم، به‌شدت مراقب بچه‌ها بودم و گاهی پیش می‌آمد که از دختر خودم غافل می‌شدم. در یکی از مسابقات دخترم از پله‌های سالن افتاد و سرش بیش از 20بخیه خورد. در یکی از اردوها هم که در شهر قوچان برگزار شد، دخترم به زمین خورد و سر او شکست. 

گاهی به این فکر می‌کنم که شاید باید زمان بیشتری را به بچه‌های خودم اختصاص می‌دادم اما به قدری  این‌کار برای من انرژی بخش بود که حس می‌کنم اگر ورزش نبود این میزان زیاد انرژی در من وجود نداشت.»

ارسال نظر