کد خبر: ۳۱۹۰
۱۵ تير ۱۴۰۱ - ۰۰:۰۰

ترکیب هنر و مامایی در کالیگرافی الهه علویان

قلبی را به تصویر کشیده که دیوار آن با حروف سرخ و سبز در هم تنیده شکل گرفته‌اند؛ حروفی که کلمات «هنر در مامایی» و «فرزندآوری» را می‌سازند، با زیبایی و ظرافت. در وسط قلب هم مادری نوزادش را در آغوش گرفته و روی ضربان قلب ترسیم شده است. الهه علویان با این اثر، در رقابتی کشوری که امسال به مناسبت روز جهانی ماما از سوی دانشگاه علوم پزشکی خراسان شمالی،‌ شهرستان بجنورد برگزار شده بود برگزیده شد. او، 22سال سابقه کار دارد و در این مدت زایمان‌های زیادی گرفته است. دوره نوجوانی به هنر علاقه داشته و هیچ‌گاه فکر نمی‌کرده روزی ماما شود ولی حالا او هنر و مامایی را با هم تلفیق کرده است.

قلبی را به تصویر کشیده که دیوار آن با حروف سرخ و سبز در هم تنیده شکل گرفته‌اند؛ حروفی که کلمات «هنر در مامایی» و « فرزندآوری» را می‌سازند، با زیبایی و ظرافت. در وسط قلب هم مادری نوزادش را در آغوش گرفته و روی ضربان قلب ترسیم شده است. این اثر برگزیده جشنواره ملی هنر در مامایی و نفر برگزیده آن، هم‌محله‌ای هنرمند و باسابقه ما در رشته مامایی است. الهه علویان این عنوان را در رقابتی کشوری که امسال به مناسبت روز جهانی ماما از سوی دانشگاه علوم پزشکی خراسان شمالی،‌ شهرستان بجنورد برگزار شده بود به دست آورد.

او ماما و کارشناس این رشته در مرکز خدمات جامع سلامت شهری امام حسن مجتبی(ع) در محله حجاب است. این ساکن محله لشکر چهار سالی می‌شود که به این مرکز آماده و به ساکنان منطقه10 خدمت می‌کند.

 22سال سابقه کار دارد و در این مدت زایمان‌های زیادی گرفته است. دوره نوجوانی به هنر علاقه داشته و هیچ‌گاه فکر نمی‌کرده روزی ماما شود ولی حالا او هنر و مامایی را با هم تلفیق کرده است و توانسته درجشنواره ملی هنر در مامایی با اثر«مامایی، نگهبان قلب تپنده مادر و جنین» در بخش کالیگرافی رتبه اول را به دست آورد. کالیگرافی هنر زیبانویسی است. در این هنر، طراح با استفاده از حروف و کلمات یک اثر زیبا و جدید خلق می‌کند. کالیگرافی ترکیب‌بندی کلی معنا پیدا می‌کند و یک تصویر مفهومی ایجاد می‌شود.

 

در تاریکی مطلق بچه به دنیا آمد

در حال حاضر کارمند مرکز بهداشت شماره یک و کارشناس مامایی است. سال‌های زیادی را در شهرهای باخرز، تایباد و بجنورد خدمت کرده است. دوره‌ای که باعنوان طرح رشته‌های پزشکی و پیراپزشکی نامیده می‌شود و در کسب تجربه برای پرستاران بسیار اهمیت دارد. بعد از آن استخدام زایشگاه قوچان شده است و در ادامه به‌عنوان کارشناس مامایی چهار سالی را در مرکز بهداشت شماره2 مشهد و در حال حاضر در مرکز خدمات جامع سلامت شهری امام حسن مجتبی(ع) زیرمجموعه پایگاه حجاب خدمت می‌کند. دوران طرحش را در شهر باخرز تایباد می‌گذراند. 

خودش می‌گوید: «شش ماه آنجا خدمت کردم و بعد انتقالی گرفتم و به بجنورد رفتم. آن شش ماه سخت بود اما خاطرات شیرین خیلی خوبی داشت که هیچ‌گاه فراموش نمی‌کنم. در آن دوره امکانات مثل الان نبود و با چالش‌های زیادی روبه‌رو بودیم. آن موقع باخزر تایباد بخش کوچکی بود و من در تسهیلات زایمان کار می‌کردم. در آن مدت، زایمان‌های زیادی انجام دادم. حتی چند نمونه از آن‌ها دوقلو بودند که تولدشان تجربه خیلی خاصی بود. 

اهالی شهر باخرز تایباد واقعا خون‌گرم هستند و خاطرات آن روزها را فراموش نمی‌کنم. یادم هست خانمی شب زایمان کرد و همسرش صبح روز بعد برای تشکر آمد و به من سه‌تا تخم‌مرغ داد. زایمان دیگری هم انجام دادم که برق قطع بود و در تاریکی مطلق بچه به دنیا آمد. درمجموع بهترین تجربیات زایمان‌گرفتن من، مال همان دوران بود.»

 

به هنر علاقه داشتم اما ماما شدم

از تولد تا هفت‌سالگی ساکن تهران بودند و بعد به مشهد می‌آیند. در محدوده خیابان مطهری جنوبی که قدیم به‌عنوان خیابان شاهرخ شناخته می‌شده است ساکن می‌شوند. سال‌ها می‌گذرد و بالأخره منزلی در شهرک لشکر قاسم‌آباد به پدر ارتشی‌اش می‌دهند و خانواده‌شان ساکن آن محله می‌شوند. هنوز هم منزل پدری‌شان همانجاست. اما خاطرات خوب کودکی او به همان محله قدیم برمی‌گردد. دبستان که بوده استعداد نقاشی او مورد توجه معلم‌ها قرار می‌گیرد و حتی برای امتحان نقاشی، او طرحی را به‌عنوان الگو روی تخته سیاه می‌کشیده است. 

اصرار اطرافیان بود که می‌گفتند باید دکتر بشوی برای همین سال آخر دبیرستان از ریاضی به تجربی تغییر رشته دادم

الهه می‌گوید: «متأسفانه درست راهنمایی نشدم و در آن دوره ورود به هنرستان موفقیت محسوب نمی‌شد. شاگرد زرنگ‌ها باید می‌رفتند رشته اسم و رسم‌دار. مثلا ریاضی‌ام خیلی خوب بود اما اصرار اطرافیان بود که می‌گفتند باید دکتر بشوی برای همین سال آخر دبیرستان از ریاضی به تجربی تغییر رشته دادم. شرایط باعث شد فقط مشهد را انتخاب کنم برای همین مامایی قبول شدم.»

 

کنار صفحات کتاب‌های دانشگاه کاریکاتور می‌کشیدم

مسیر زندگی او را از هنر و نقاشی دور کرده است اما مگر می‌شود استعداد و علاقه از بین برود. الهه در دوران دانشجویی گوشه کتاب‌های رشته پزشکی و مامایی نقاشی می‌کشیده است. 

می‌گوید: «هم‌کلاسی‌هایم می‌گویند که یادشان می‌آید برایشان لوک خوش‌شانس و کاریکاتور فلان استاد را می‌کشیده‌ام. درسم که تمام شد مدتی پیش استادی آموزش نقاشی رنگ روغن دیدم. فامیلش ارباب بود و اسمش خاطرم نمی‌آید. بعد از آن خودم تمرین کردم و نکات آموزشی را در فضای آموزشی می‌دیدم و آموزش می‌گرفتم. بعد از مدتی علاقه‌مند کارهای مدرن و تابلوهای برجسته شدم. 

حتی در مقطعی سفارش می‌گرفتم اما به‌سبب مشکلاتی دیگر این‌کار را انجام نمی‌دهم و فقط برای خودم و دلم نقاشی می‌کشم. بعد از مدتی جذب کالیگرافی شدم که همان هنر زیبا نویسی است. البته که مثلا در مواردی کنارش پتینه هم کار می‌شود. اوایل با مرکب و قلم‌نی خط کرشمه و اخیرا با قلم‌موی نقاشی روی بوم کار می‌کنم.»

هنگام نقاشی نه خستگی می‌فهمی و نه هیچ چیز دیگر، بیشتر فراغت است تا مشغولیت

حدود 10سال قبل ازدواج کرده و ماحصل این پیوند دو دختر دوقلوی هفت‌ساله است.سرش شلوغ است و با وجود دو بچه و شغل کارمندی؛ وقت چندانی برایش نمی‌ماند. او که هنر را آرامش‌بخش می‌داند می‌گوید: «قبلا ساعت‌ها مشغول نقاشی بودم و گذشت زمان را متوجه نمی‌شدم. همه استرس‌ها و نگرانی‌ها جای خودش را به آرامش و خلوتِ خلق‌کردن می‌داد. هنگام نقاشی نه خستگی می‌فهمی و نه هیچ چیز دیگر، بیشتر فراغت است تا مشغولیت.»

 

 

مراقبت از قلب، مهم‌ترین بخش مامایی است

بالأخره صحبت به جشنواره می‌رسد. بهانه گفت‌وگوی ما با الهه انتخاب اثر او به‌عنوان اثر برتر هنر خوش‌نویسی در جشنواره ملی هنر در مامایی است. محوریت جشنواره هم فرزندآوری بوده است. او در این‌باره می‌گوید: «چند وقت پیش مسئول گروه ماماهای مرکز بهداشت شماره یک مشهد پیامی در گروه گذاشت و پرسید که آیا کسی کار هنری می‌کند، قبل از 15اردیبهشت روز جهانی مامایی بود. 

به او پیام دادم که من نقاشی می‌کنم و قرار شد اسمم را به بهداشت استان بدهند. بعد از آن به گروهی اضافه شدم و خبر دادند که قرار است جشنواره ملی هنر در مامایی برگزار شود و برگزارکننده هم استان خراسان شمالی است. فراخوان را فرستادند و من با اثر کالیگرافی در این جشنواره شرکت کردم.»

اثر او تصویری از یک قلب است و نام اثرش «مامایی، نگهبان قلب تپنده مادر و جنین» است. الهه درباره این اثر می‌گوید: «دور تا دور قلب از کلمات «هنر در مامایی» و «فرزندآوری» استفاده شده و در وسط هم تصویری از مادری کشیدم که فرزندش را بغل کرده و روی نوار ضربان قلب ایستاده است.

در بخش مامایی مرتب مراقب قلب جنین هستیم و صدای ضربان را گوش می‌کنیم تا مبادا مشکلی باشد

درباره ایده این اثر هم می‌گوید: «احساس کردم مراقبت از قلب مهم‌ترین بخش مامایی است. ما در بخش مامایی مرتب مراقب قلب جنین هستیم و صدای ضربان را گوش می‌کنیم تا مبادا مشکلی باشد.»

 

منتخب رشته خطاطی در جشنواره مامایی

الهه از روزهای خوب جشنواره تعریف می‌کند و می‌گوید: «تصور نمی‌کردم پذیرفته شود اما تماس گرفتند و گفتند اثر شما منتخب شده است و روز 17خرداد به شهر بجنورد بیایید. با خانواده رفتیم و آنجا میزبانی و مهمان‌نوازی شایسته‌ای کردند. نمایشگاهی از آثار برپا شده بود و کار من را در رشته خطاطی به نمایش گذاشته بودند. 

هفتصد اثر از سراسر کشور به دبیرخانه رسیده بود که از این تعداد 34اثر منتخب شده بود. این آثار در رشته‌های مختلف بود و حتی مثلا در شاخه لالایی هم آثاری ارسال شده بود. در قسمت هنرهای ترسیمی، آثار خطاطی و نقاشی و عکاسی ارسال شده بود که در خطاطی کار من به عنوان اثر برتر انتخاب شد.»

 

مامایی باعث شد ایمانم قوی‌تر شود

او مراقب سلامت اهالی محله‌های اطراف پایگاه سلامت بهداشت است. الهه می‌گوید: «چند سال می‌شود که در این منطقه خدمت می‌کنم. مردم اینجا قدرشناس هستند و با آن‌ها ارتباط خوبی دارم. مادران باردار یا آن‌ها که زایمانشان را پشت سر گذاشته‌اند، به‌طور دائم به مرکز سر می‌زنند و زیرنظر هستند. مامایی خیلی باارزش است اما به‌شرطی که قدرش را بدانند. 

کار در زایشگاه باعث شده است ایمانم صدبرابر قوی‌تر شود و شاهد بودم که خداوند چقدر به ماما، مادر و نوزاد کمک می‌کند

حوزه فعالیت این تخصص گسترده است و مثلا در همین مراکز بهداشت ما به دختران جوان، مراحل پیش‌بارداری و مراقبت‌های دوران بارداری و پس از آن را آموزش می‌دهیم اما با این همه به این تخصص آن‌طور که باید و شاید توجه نشده است. من هرگز از انتخاب این رشته پشیمان نیستم و خدا را شکر می‌کنم. کار در زایشگاه باعث شده است ایمانم صدبرابر قوی‌تر شود و شاهد بودم که خداوند چقدر به ماما، مادر و نوزاد کمک می‌کند.»

 

ماما زیباترین لحظه زندگی مادران را می‌بیند

22سال خدمت کرده است و تک تک این روزها باعث شده تا باتجربه‌تر شود. از دوران دانشجویی خودش و تفاوت با آنچه امروز هست می‌گوید. از اینکه آن دوره باید حتما 85زایمان می‌گرفتند تا مدرک مامایی تحویلشان شود. او می‌گوید: «هر زایمان‌گرفتن حس منحصر به خودش را دارد. هر کدام متفاوت است. مادر درد دارد و فریاد می‌کشد اما بعد از زایمان آرام می‌شود. 

وقتی بچه را روی شکم مادر می‌گذاریم و تماس پوستی برقرار می‌شود آرامش به مادر برمی‌گردد ضمن اینکه این‌کار در شیردهی بهتر به مادر کمک می‌کند. لبخند مادران به فرزند تازه‌متولد شده‌شان خیلی زیباست. تولد نوزاد شیرین‌ترین لحظه زندگی هر مادری است و ماماها بارها این لحظه را می‌بینند.»

 

غربالگری کرونا برای خانم‌های باردار ادامه دارد

در آخر گریزی هم به دوران کرونا می‌زنیم. دورانی که کارکنان بهداشت و درمان حسابی زیر فشار بودند. او می‌گوید: «در دوران کرونا مدام سر کار بودیم، حتی دوران عید نوروز که همه درگیر کارهای عید و خرید هستند ما غربالگری می‌کردیم و اطلاعات لازم را درباره بیماری به شهروندان و مراجعان آموزش می‌دادیم. با خانواده‌ها تماس می‌گرفتیم و مراکز آزمایش کرونا را به آن‌ها معرفی می‌کردیم. 

در مدتی که کرونا شیوع داشت و واکسیناسیون سراسری نشده بود هر دو هفته یک‌بار با خانم‌های باردار تماس می‌گرفتیم و سؤالاتی می‌کردیم تا متوجه شویم که علائم دارند یا نه، در صورتی که متوجه مورد مشکوکی درباره خود خانم‌ها یا اطرافیانشان می‌شدیم، آن‌ها را به مراکز درمانی یا بیمارستان معرفی می‌کردیم. 

با خانم‌های باردار تماس می‌گرفتم و از آن‌ها می خواستم که حتما از ماسک سه‌لایه استفاده کنند، به مکان‌های شلوغ و پرجمعیت نروند و رفت‌وآمدشان را به حداقل برسانند. از آن‌ها می‌خواستم با کمترین نشانه آزمایش‌های لازم را بدهند تا در صورت مثبت‌بودن سریع‌تر درمان شوند. غربالگری کرونا هنوز هم برای خانم‌های باردار ادامه دارد چون هنوز کرونا به طور کامل ریشه‌کن نشده است.»

 

بعضی‌ها فکر می‌کنند کرونا تمام شده است

بسیج عمومی، یعنی اینکه پرستار و دکتر و ماما نداریم. در زمان واکسیناسیون ما‌ماها نیز با مرکز همکاری داشتند. این را الهه می‌گوید و ادامه می‌دهد: «نیرو کم بود و به کمک همه ما نیاز بود. اینجا مرکز واکسیناسیون بود. در بین بیماران هم چند نمونه خانم باردار داشتیم اما خدا را شکر با مراقبت و پیشگیری اتفاق خاصی نیفتاد. حتی بیماری داشتم که بستری شد اما خوشبختانه به سلامت توانست فرزندش را به دنیا آورد.»

الهه در این مدت سه‌بار کرونا گرفته یک‌بار سال اول و دوبار سال پیش. او می‌گوید: «با اینکه سه دوز واکسن را زده بودیم اسفندماه همه خانواده کرونا گرفتند. هنوز هم وقتی به مراجعی می‌گویم فاصله اجتماعی را رعایت کنند و ماسک بزنند جدی نمی‌گیرند و فکر می‌کنند کرونا تمام شده است.»

 

کتاب‌های کتابخانه‌اش را هدیه داد

او خاطرات زیادی از زمان واکسیناسیون دارد و یکی از آن‌ها را برایم تعریف می‌کند و می‌گوید: «دور اول واکسیناسیون بود و پیرمرد خوش‌پوش و تنهایی به مرکز ما مراجعه کرد اما کارت شناسایی نداشت و شماره ملی و شناسنامه خود را حفظ نبود. فرزندانش تهران و خارج از کشور بودند. باید اطلاعاتش در سامانه ثبت می‌شد با اطلاعات اندکی که از او داشتم، سایر اطلاعاتش را به دست آوردم و او را ثبت‌نام کردم و واکسنش را زدم. به خاطر این همکاری خیلی تشکر کرد و از من خواست تا تعدادی از کتاب‌های کتابخانه بزرگی را که دارد هدیه بگیرم. 

از اینکه در تنهایی کمک‌حالش بودم خیلی خوشحال شد. این لبخند و خوشحالی او یک دنیا برایم ارزش دارد. زمانی که برای دوز دوم به او زنگ زدم خیلی خوشحال شد و باز هم برای پیگیری تشکر و قدردانی کرد.»

ارسال نظر