کد خبر: ۳۵۷۹
۲۰ مهر ۱۴۰۱ - ۰۰:۰۰

برای همسایه‌ها حساب دفتری داریم

محله شقایق2 همیشه پر از رفت و آمد است و خرد و کلان در خیابان‌های باریک و کوچه‌های پرپیچ و خمش در رفت وآمدند. کافیست دنبال آدرس یا فردی باشی، همه داوطلب می‌شوند که راهنمایی‌‌ات کنند. پیدا کردن یک همسایه کار راه‌انداز و خوب در این محله اصلا سخت نیست، چون همه عادت دارند که به داد هم برسند و گرهی از زندگی یکدیگر باز کنند. اما بیشتر اهالی روی بعضی همسایه‌ها اتفاق نظر دارند و بی‌برو برگرد یکی دوباری گره کارشان به دست آن‌ها باز شده است.

محله شقایق2 همیشه پر از رفت و آمد است و خرد و کلان در خیابان‌های باریک و کوچه‌های پرپیچ و خمش در رفت وآمدند. کافیست دنبال آدرس یا فردی باشی، همه داوطلب می‌شوند که راهنمایی‌‌ات کنند. پیدا کردن یک همسایه کار راه‌انداز و خوب در این محله اصلا سخت نیست، چون همه عادت دارند که به داد هم برسند و گرهی از زندگی یکدیگر باز کنند. اما بیشتر اهالی روی بعضی همسایه‌ها اتفاق نظر دارند و بی‌برو برگرد یکی دوباری گره کارشان به دست آن‌ها باز شده است. سوپری آقای سجادی اولین آدرسی است که خانم‌های محل که در صف نانوایی ایستاده‌اند آن را معرفی می‌کنند و می‌گویند که معتمد محل است. فاطمه خانم می‌گوید: حتی گاهی کلید خانه‌مان را هم به علی آقا می‌سپاریم.


آخر ماه تسویه می‌کنیم

روبه‌روی نانوایی، تقریبا انتهای خیابان شهید صیاد شیرازی65 سوپری علی آقا را همه می‌شناسند. سیدعلی سجادی هنوز 50سال ندارد و اینجا مغازه پدری‌اش است که از سال57 راه‌اندازی شده‌ است.

او می‌گوید: پدرم سال59 به رحمت خدا رفت. مغازه چند سالی دست شاگرد بود اما از سال 76 که از خدمت سربازی برگشتم خودم اینجا را می‌چرخانم. مغازه سر خانه است و همین‌جا ساکن هستم. با قدیمی‌ها بچه‌محل هستیم. یعنی با هم بزرگ شده‌ایم و همگی یک خانواده‌ایم. معمولا از ساعت 8 صبح تا 10شب در مغازه هستم، خیلی‌ها من را می‌شناسند و خانه زندگی‌شان را به ما می‌سپارند.


وقتی صحبت از اوضاع بازار و نسیه می‌شود می‌گوید: با این اوضاع اقتصادی باید هوای همسایه‌ها را داشته باشیم. ما برای همه حساب دفتری داریم، نسیه می‌دهیم و آخر برج هم تسویه می‌کنند. مشتری بدحساب هم نداریم. اگر کسی حسابش را صاف نمی‌کند حتما گرفتار است و مشکلی برایش پیش آمده است.

 گفتم که ما اینجا مثل یک خانواده‌ایم و همه از مشکلات هم باخبریم. حتی مورد داشته‌ایم که همسایه‌ای به مشکلی برخورده، همگی دست به دست هم داده‌ایم و بدهی‌هایش را هم پرداخته‌ایم. بعد از چهارسال که اوضاع زندگی‌اش بهتر شد خودش آمد و همه بدهی‌ها را تا ریال آخر تسویه کرد.
وقتی از او می‌خواهم همسایه‌ای را معرفی کند، مغازه کناری‌اش را نشان می‌دهد و آقا رضا محی‌الدین را معرفی می‌کند.


کسب و کارم را به محله‌ام آوردم

آقارضا محی‌الدین 15سال است که در محله خودشان پروتئینی زده است. قبل از آن در خیابان امام رضا(ع) ساعت‌سازی داشته و مدتی هم در اتحادیه صنفشان مشغول کار بوده است. او حالا در 72سالگی همچنان هوای همسایه‌هایش را دارد و می‌گوید: از زمانی که گوشی همراه بین مردم باب شد، مشتری ساعت کم و کمتر شد. آن موقع بود که کسب و کارم را هم آوردم در محله‌ای که 45سال است زندگی می‌کنم.


وقتی به او می‌گویم به عنوان همسایه خوب معرفی شده است، می‌گوید: مردم به من لطف دارند و روی حساب قدیمی بودن معرفی‌ام کرده‌اند، وگرنه کار خاصی انجام نمی‌دهم. حشر و نشر با مردم، مداراکردن با همسایه، هوای همدیگر را داشتن و مراقب حال همدیگر بودن که باید در رفتار هر آدمی وجود داشته باشد، ما هم کار خاصی نمی‌کنیم فقط هوای هم را داریم و از احوال همسایه‌ها با خبریم. در همان هنگام آقای نواب وارد مغازه می‌شود و نفر بعدی که به سراغش می‌رویم این همسایه قدیمی و کار راه‌انداز است.


برای ستون‌‌ها لامپ صلواتی گرفتم

شکرالله کامل نواب اصالتا یزدی و بازنشسته اداره گمرک است و جانباز جنگ. از 42سال قبل به این محله آمده و هر کاری که از دستش برآمده برای همسایه‌هایش انجام داده است. تعریف می‌کند: آن موقع‌ها کوچه خیلی تاریک بود، لامپ صلواتی می‌گرفتم برای ستون‌ها و به یکی از بچه‌ها که خیلی قدبلند بود می‌گفتم آن‌ها را می‌بست. مدرسه امام حسن مجتبی(ع) را هم از جیب و هزینه خودم رنگ کرده‌ام. از کوچه ارگ 15نفر کارگر می‌آوردم و مشغول می‌شدیم. خدا می‎رساند و من هم خرج می‌کردم. 


آقا شکرالله کاغذی را از جیبش در می‌آورد و شعری را که خودش گفته است می‌خواند:
ای بشر از چه گمان کردی که دنیا مال توست / ورنه پنداری که هر لحظه اجل دنبال توست، هرچه خوردی مال مور و هرچه هستی مال گور / هرچه داری مال وارث هرچه کردی مال توست

ارسال نظر