کد خبر: ۳۸۱۲
۰۹ آذر ۱۴۰۱ - ۰۰:۰۰

کوچه گلستان و آقای تهرانی

باز هم سه همسایه خوب می‌نشینند در قاب تصویرمان. این‌بار در کوچه‌ای که گلستان شده است. قصه‌اش طولانی و دراز است. اما همین را بگویم که یکی از همسایه‌های خوبمان رسم مهربانی‌اش را تا تغییر نام کوچه به «گلستان»کشانده است. اینجا شهید صارمی37 است؛ خیابان گلستان.

 باز هم سه همسایه خوب می‌نشینند در قاب تصویرمان. این‌بار در کوچه‌ای که گلستان شده است. قصه‌اش طولانی و دراز است. اما همین را بگویم که یکی از همسایه‌های خوبمان رسم مهربانی‌اش را تا تغییر نام کوچه به «گلستان»کشانده است. اینجا شهید صارمی37 است؛ خیابان گلستان.

 ورودی از همین اول پر از تابلوهای آداب همسایگی است و قوانین مهربانی و ریسه‌ چراغ‌های رنگی که رنگین‌کمان این کوچه‌اند و رنگ سبزی که در درختان و گل و گیاه این کوچه، خوش نشسته است. خیلی‌ها که از این کوچه عبور می‌کنند، می‌گویند که اینجا نامش «کوچه خوشگله» است. بین رهگذران به این نام معروف شده است.


مرد اول کوچه؛ سید رسول تهرانی

همه می‌گویند: مرد اول این کوچه؛ تهرانی است. مرد اول کوچه، حدود سی سال است که مهربانی‌اش در کوچه ریشه دوانده است؛ در ریسه چراغ‌های رنگی، در درختان، بوته‌ها و گل‌هایی که عطرش در هوا پیچیده است و حتی در تابلوهایی که رسم‌الخط مراودات اهالی این کوچه را ترسیم می‌کنند.

تهرانی در تبلیغات، انسانیت و کمک، مرد اول کوچه است. این را همه همسایه‌ها می‌دانند و می‌گویند آب و برقی که برای تبلور این همه زیبایی مصرف می‌شود، خود تهرانی تأمین می‌کند. چند سال پیش بود که  شهرداری منطقه برای کارهای خیرش به‌عنوان شهروند نمونه از او قدردانی کرد.

 همسایه‌ها می‌گویند که ما از این همه زیبایی که در این کوچه شکل گرفته و از خانه پلاک80 به این کوچه سرایت کرده است، بسیار انرژی می‌گیریم

 همسایه‌ها می‌گویند که ما از این همه زیبایی که در این کوچه شکل گرفته و از خانه پلاک80 به این کوچه سرایت کرده است، بسیار انرژی می‌گیریم. آن‌زمان که محدودیت آب نبود، تهرانی مدام کوچه‌ را آب‌پاشی می‌کرد و محله همیشه طراوت داشت، اما الان فقط به گل‌ها آب می‌دهد. 

تهرانی اعیاد و عزاداری‌های مذهبی را هم از یاد نبرده است و در مراسم‌های اعیاد، شیرینی و شربت می‌دهد و در عزاداری‌ها، پرچم‌های سیاه و سبز و سرخش در و دیوار محله را حزن‌‌آلود می‌کنند. هنوز هم عیدهای غدیر در خانه زیبا و سبز سید رسول تهرانی به روی همه همسایه‌ها باز است و هدیه غدیرشان به‌راه.  او با همه حسن  همسایگی‌اش از دو همسایه  خوب و خیر دیگر در محله یاد می‌کند و می‌گوید هادی بزرگ زاده یزدی و دکتر علی بیگی که دندان‌پزشک است، کارهای خیر زیادی هم در محله و فراتر از آن انجام می‌دهند.


شر مرسان؛ لطفش باشد بعد

بیست‌سال است که همسایه تهرانی است. هادی بزرگ‌زاده خیلی دوست ندارد درباره برخی فعالیت‌های خوبش نوشته شود. می‌گوید: این جزو خط قرمزهای من است! به شرط اینکه درباره همه کارهایش ننویسیم، راضی می‌شود رسم همسایگی‌اش را در قالب چند جمله و عبارت ترسیم کند. 

می‌گوید: از قدیم گفتند که شب اول قبر از حق همسایه می‌پرسند. اگر توانستی از حال و وضع همسایه‌ات با خبر شوی، ولی تفحص و تجسس در زندگی او نکنی، همسایه خوبی هستی. اگر زن و شوهری از همسایه‌هایت مشکل مالی یا عاطفی داشتند و تو توانستی حل کنی، همسایه‌ای.  


مرزی برای کار خیر؛ بسیار فراتر از کوچه 

خیلی از همسایه‌های قدیمی این کوچه جایشان را به جدید‌ترها داده‌اند. اما دکتر علی بیگی، یکی از همسایه‌های قدیمی تهرانی است که او باور دارد از خوبان روزگار است. دکتر علی بیگی همسایه مهربانی است. یک دندان‌پزشک کاردرست که بیمارانی را که وسع مالی ندارند، رایگان مداوا می‌کند. این را تهرانی زمانی متوجه می‌شود که بیگی از او می‌خواهد اگر کسی سراغش آمد و برای درمان دندان‌هایش مشکل داشت، به او معرفی کند.

تهرانی می‌گوید: بیگی بسیار پرمشغله است و از صبح تا ظهر مدیریت یک مرکز درمانی بزرگ را برعهده دارد و بعدازظهر‌ها هم به مطب دندان‌پزشکی می‌رود و تا ساعت 10شب فعالیت دارد. او می‌گوید: این همسایه مهربان، بسیار به همسایه‌ها محبت دارد و رسم همسایگی‌ و مهربانی‌هایش بسیار فراتر از ابعاد کوچه است و مرزی جغرافیایی برای شناسایی بیماران نیازمند ندارد؛ خواه آن فرد در کوچه باشد یا در محله یا در شهر و یا در جایی دیگر. 

ارسال نظر