کد خبر: ۴۸۶۳
۰۹ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۱۱:۱۱

معلم محله سعدآباد نقش مهمی در تغییر نظام آموزشی دهه ۵۰ داشت

محمد اخوان‌مهدوی و دوازده نفر از هم‌دور‌ه‌ای‌هایش از مشهد به‌عنوان بنیان‌گذاران دوره راهنمایی در سال ۱۳۵۱ در مقام مشاور راهنمایی تحصیلی در اداره فرهنگ مشغول به کار می‌شوند.

امتحانات نهایی سال ششم ابتدایی اواخر دهه ۲۰ مثل کنکور سراسری بود و به نفر اول این آزمون از هر استان جایزه‌ای ویژه می‌دادند. «خودکار طلایی» افتخار‌ی بود که در استان خراسان بزرگ نصیب یکی از دانش‌آموزان طبسی شد؛ کسی که سه سال بعد در آزمون دانشسرا‌های کشور مقام دوم را کسب کرد.

نزدیک ۱۰ سال بعد، این جوان مدرک کارشناسی‌ارشدش را گرفت و به ریاست مرکز مشاوره استان خراسان بزرگ منصوب شد. او با دارابودن مدرک تحصیلی کارشناسی‌ارشد، در زمینه تحول در نظام آموزشی و راه‌اندازی مقطع راهنمایی در اوایل دهه ۵۰ کوشیده است.

محمد اخوان‌مهدوی در دوره حضورش در آموزش‌وپرورش، برای اعتلای این سازمان و دانش‌آموزان این مملکت تا توانست آموخت و برای آموختن بیشتر تلاش کرد. پیرمرد ۸۹ ساله دل‌زنده‌ای که در کارنامه کاری‌اش، ۲۹ سال خدمت در نظام آموزش و‌پرورش و ۳۳ سال خدمت در کسوت مدیریت اداری‌مالی مجموعه آستان‌قدس‌رضوی به چشم می‌خورد.

نزدیک‌شدن به دوازدهم اردیبهشت بهترین بهانه بود تا سراغ اخوان مهدی از ساکنان قدیمی کوچه دانشسرا در محله سعدآباد برویم و گپ‌وگفتی دوستانه باهم داشته باشیم.

از خودکار طلایی تا دانشجویان مشهدی

قرارمان با این معلم قدیمی ساعت ۹ صبح در منزلش است. اخوان‌مهدوی بعد از نماز صبح ورزش می‌کند و بعد به گل‌وگیاه‌های باغچه‌اش می‌رسد. خوش‌صحبتی او ما ر‌ا ساعت‌ها پای صحبتش می‌نشاند تا از دیروز خودش، معلمی و تاریخچه‌ای مختصر از تغییرات در نظام آموزشی بگوید.

هفت‌سالگی محمد تمام نشده بود که یک آشنایی به در خانه‌شان می‌آید و از پدرش عباسعلی می‌خواهد او را به مدرسه بفرستد. سال اول دبستان را که پشت‌سر می‌گذارد، چون در دبستان‌های آن زمان از آموزش قرآن خبری نبود، پدرش او را از مدرسه برمی‌دارد تا پای درس حاج‌عباس امینی، ملای مکتبی محله در مدرسه علوم قدیمه طبس بنشاند.

او در مکتب‌خانه با کتاب «نصاب‌الصبیان» الفبای عربی و قرآن را می‌آموزد و سال بعد، می‌نشیند در کلاس سوم دبستان تا یک‌سال را جهشی پشت‌سر گذاشته باشد: «درس و مشقم خوب بود. تقریبا همه نمراتم را ۲۰ می‌شدم. خاطرم هست امتحانات نهایی کلاس ششم مثل کنکور سراسری برگزار می‌شد. به نفر اول این امتحانات هر استان خودکار طلایی داده می‌شد.

آن سال از طرف اداره فرهنگ مشهد (اداره آموزش و پرورش کنونی) این خودکار برای من فرستاده شد. شاید همین هدیه برای ادامه‌دادن درس به من انگیزه بیشتری داد، اگرچه که آن زمان هر کسی ششم ابتدایی را داشت، هر کجا می‌خواست می‌توانست استخدام شود. یعنی آینده شغلی‌اش تقریبا تأمین بود.»

آن خودکار در علاقه بیشتر محمد نوجوان به ادامه تحصیل بی‌تأثیر نبود، اما بیشترین تأثیر را او از دانشجویان دانشسرای مشهد که در تابستان ۱۳۳۱ به زادگاهش سفر کرده بودند، می‌گیرد. دیدن وجنات آن جوانان تحصیل‌کرده برایش کافی بود تا از همان‌جا ادامه تحصیل دهد و معلمی را به‌عنوان شغل آینده‌اش انتخاب کند.

 

محمد اخوان‌مهدوی که از دهه ۳۰ معلم شد نقش مهمی در تغییر نظام آموزشی کشور داشت

برتری در میان داوطلبان دانشسرا

سه سال دوره متوسطه اخوان‌مهدوی جوان در دبیرستان شیبانی طبس سپری می‌شود. در این مقطع از زندگی است که او کم‌کم خودش را برای ورود به دنیای معلمی و حضور در دانشسرای تربیت معلم آماده می‌کند، اما به‌ناگاه با چالشی بزرگ روبه‌رو می‌شود و آن مخالفت بزرگ خانواده با ادامه تحصیلش است. پدر و پدربزرگ محمد آهنگرند. عباسعلی بعد پایان دوره متوسطه راضی به ادامه تحصیل پسر نمی‌شود.

اینجا دو تن از معلم‌های دبیرستان شیبانی پا‌درمیانی می‌کنند تا نوجوان طبسی شانسش را برای شرکت در آزمون دانشسرا که در مشهد برگزار می‌شد، محک بزند: «اگر پادرمیانی دو تا از معلم‌های مشهدی‌ام به نام آقایان بخشی و تقوی نبود، شاید مجبور می‌شدم آهنگری را پیشه کنم و دور درس و مدرسه را خط بکشم.

سال ۱۳۳۱ در آزمون دانشسرای مقدماتی شرکت کردم و نفر دوم این آزمون شدم. زمان ما، بعد از پایان سال سوم متوسطه دانش‌آموز باید به دانشسرا می‌رفت و دوره مقدماتی را طی می‌کرد، سپس برای گرفتن دیپلم سال چهارم متوسطه را می‌خواند و مدرکش را می‌گرفت.»

بیشتر بخوانید:

آقامعلم میزبان دانش‌موزان 22 ساله گذشته‌اش شد


درسی برای تمام فصول

اخوان‌مهدوی اولین سال حضور در مشهد را خوب به‌خاطر دارد: «دانشسرا آن زمان در خیابان آزادی نزدیک بیمارستان آمریکایی‌ها بود، نزدیک به باغ نادری در چهارراه شهدا. تا قبل آن سال دانشسرا‌ها به‌صورت شبانه‌روزی دایر بودند، اما از مهر ۱۳۳۱ از حالت شبانه‌روزی درآمدند. آن زمان ماهانه ۶۰ تک تومان برای کمک‌هزینه تحصیلی به دانشجویان داده می‌شد.

یکی از خاطرات ماندگار از آن دوران به اولین روز حضور در سر کلاس درس برمی‌گردد که تا الان حرف‌های استاد در ذهنم زنده است. در نخستین جلسه درس، استادمان که دکتر غلامحسین یوسفی بود، همان ابتدای کلاس شعری خواند و گفت هر کدامتان درباره این شعر متنی بنویسید. شعر این بود: «معلم چو کانونی از آتش است/ همه کار او سوزش و سازش است/ نه از کس امید و نه از کس هراس/ نخواهد به‌جز دیده حق‌شناس.»

ابیاتی مفهومی که هر بیتش پر بود از واژه‌هایی که هرکدام دنیایی از حرف بود و پیام. این بزرگ‌ترین درس و پندی بود برای ما دانشجویانی که رشته معلمی را برای آینده کاری‌مان انتخاب کرده بودیم. پندی که تا وقتی در کسوت معلمی بودم، آویزه گوشم بود و به آن واژه‌ها باورمند بودم.»

 

تعداد بازدید : 28
 

به اینجای گفت‌وگو که می‌رسیم، اخوان مهدوی از جایش بلند می‌شود و به اتاق پرنور انتهای پذیرایی می‌رود. او بعد از چند دقیقه با دفترچه کوچک رنگ‌ورورفته‌ای برمی‌گردد. دفترچه‌ای که برگه‌های زردرنگش نشان‌دهنده گذر زمان بر آن‌هاست: «این دفترچه را وقتی در دانشسرا قبول شدم، برای یادداشت‌های روزانه‌ام خریدم، درست در شهریور ۱۳۳۱. از همان زمان روزبه‌روز سعی می‌کردم اتفاقات مهم زندگی و گاه دل‌نوشته‌هایم را در آن بنویسم.»


کارآموزی در محضر پیشکسوتان

او درحالی‌که چشمانش از یادآوری خاطرات آن سال‌ها برق می‌زند، از اولین حضورش در سر کلاس آن‌هم به‌صورت آزمایشی می‌گوید و تجربیاتی که از این حضور دارد: «گذران دوره کارآموزی قبل از رفتن رسمی سر کلاس درس، فرصت خوبی برای ما دانشجویان بود تا از تجربه معلم‌های پخته و باتجربه استفاده کنیم. در سال آخر تحصیل، من هم مثل بقیه دانشجویان چندساعتی به‌عنوان کارآموز سر کلاس اولی‌ها در مدرسه آمریکایی‌ها که مرحوم اژدری‌نامی معلم آن کلاس بود، حاضر شدم.»

شیوه آموزشی و کاربردی معلم کلاس اول مدرسه برای معلم تازه‌کار چنان که در همه طول تدریس دوره دبستان سعی کرد از آن الگوبرداری کند: «نوشتن در خلأ و تجسم نوشته‌ها در ذهن یکی از بهترین شیوه‌های آموزشی بود که در کلاس آقای اژدری شاهدش بودم. به این شکل که مثلا یک‌بار واژه آب روی تخته‌سیاه نوشته و حروف هجی می‌شد. بعد معلم از بچه‌ها می‌خواست چشم‌هایشان را ببندند و با انگشت در هوا کلمه را بنویسند و نوشته شان را تجسم کنند. ریاضی هم به همین شکل بود. این شیوه سبب می‌شد شکل نوشته در ذهن کاملا نهادینه شود و دانش‌آموز یادگیری بهتری داشته باشد.»

 

محمد اخوان‌مهدوی که از دهه ۳۰ معلم شد نقش مهمی در تغییر نظام آموزشی کشور داشت
تدریس در مدرسه‌ای که در آن محصل بودم

دو سال اول معلمی در شهرستان تربت‌حیدریه برای اخوان جوان تجربه خوبی بود تا در آغاز راه، در طبس در همان دبستان و دبیرستانی که درس خوانده بود، بدرخشد: «از مهر ۱۳۳۳ تا پایان سال تحصیلی ۱۳۴۴ به‌مدت ۱۰ سال معلم دوره‌های ابتدایی و دبیرستان شیبانی بودم. یعنی در همان مدارسی بودم که در آن‌ها درس خواندم. در همه طول دوره تدریس به‌عنوان معلم سعی کردم با دانش‌آموزان دوست باشم و شیوه تدریسی را به کار بگیرم که بچه‌ها به آموختن مشتاق باشند و به‌جای فرار از کلاس درس به آن رغبت داشته باشند.»

تقسیم دانش‌آموزان به سه دسته متوسط، خوب و عالی و کارکردن با هرکدام باتوجه‌به توان و استعدادشان از ابداعات اخوان‌مهدوی بود تا ضمن استعدادیابی، زمینه رقابت سالم بین دانش‌آموزان برای رساندن خودشان به سطح بالاتر را فراهم کنند.

او در میان خاطراتش از روزی می‌گوید که بازرس اداره فرهنگ طبس سرزده به سر کلاس او می‌آید و با تعریف‌هایی که در بازگشت به اداره از شیوه تدریس و نظم و کلاسش می‌کند، یک روز، رئیس فرهنگ شهرستان، از کلاس و شیوه تدریس او بازدید می‌کند.

روزی که سرنوشت کاری اخوان جوان روی دیگر خودش را نشان می‌دهد و بعد آن روی ریل پیشرفت می‌افتد: «روزی که رئیس فرهنگ شهرستان شخصا از کلاس من بازدید کرد، به من رو کرد و گفت آقای مهدوی، اکیدا به شما توصیه می‌کنم برای گرفتن دیپلم و ادامه تحصیل اقدام کنید! من که هشت سال در دبیرستان شیبانی طبس معلم بودم. سال آخر در کنار تدریس، خودم را برای حضور در امتحانات پایانی سال چهارم متفرقه آماده می‌کردم.»

او تعریف می‌کند: «با آنکه خودم در مدرسه ریاضی و فیزیک تدریس می‌کردم، برنامه‌های کاری‌ام را طوری تنظیم کرده بودم که ساعاتی که معلم‌های لیسانسه مدرسه تدریس ریاضی و فیزیک داشتند، بتوانم سر کلاس آن‌ها حاضر شوم.»

 

بنیان‌گذاران مقطع راهنمایی دهه ۵۰

خرداد ۱۳۴۴ است که معلم جوان در دبیرستان فردوسی مشهد آزمون متفرقه می‌دهد و با نمرات عالی موفق به گرفتن دیپلم طبیعی می‌شود: «زمانی که دیپلم گرفتم، در طبس معلم بودم. همان سال بخشنامه‌ای آمد مبنی بر اینکه کسانی که ۱۰ سال سابقه تدریس دارند، می‌توانند با قبولی در آزمونی در کلاس مدیریت یک‌ساله‌ای که در تهران برگزار می‌شود، شرکت کنند.

در این آزمون هم من نفر دوم شدم و یک‌سال به‌شکل مأموربه‌خدمت برای حضور در کلاس ها‌ی مدیریتی به تهران رفتم. جلسات آموزشی پرباری که استادان همه از کشور‌های پیشرفته می‌آمدند و به‌قول امروزی‌ها استاد پروازی بودند. بعد از پایان دوره یک‌ساله آموزش مدیریت، بلافاصله برای کارشناسی و بعد آن کارشناسی‌ارشد در آزمون شرکت کردم.»

اخوان از سال ۱۳۴۴ تا ۱۳۵۱ مدام به تحصیل و آموختن مشغول بود. هم‌زمان با گرفتن مدرک کارشناسی‌ارشد او در رشته تحصیلی مدیریت آموزش ابتدایی، زمینه تغییر نظام آموزشی در کشور فراهم می‌شود. به‌این‌ترتیب، او و دوازده نفر از هم‌دور‌ه‌ای هایش از مشهد به‌عنوان بنیان‌گذاران دوره راهنمایی در سال ۱۳۵۱ در مقام مشاور راهنمایی تحصیلی در اداره فرهنگ مشغول به کار می‌شوند.

اخوان همان سال به عنوان رئیس مرکز مشاوره وقت در اداره فرهنگ استخدام می‌شود تا در تأمین مدیران مقطع راهنمایی و توجیه درباره مقطع جدید، تربیت مربیان برای مشاوره‌دادن به دانش‌آموزان برای تصمیم‌گیری بهتر در انتخاب رشته تحصیلی در دوره متوسطه، توجیه درباره تنوع رشته‌های انتخابی دوره دبیرستان و... قدمی بردارند. مدرسه راهنمایی گوهرشاد در خیابان خاکی جزو نخستین مدارس راهنمایی بود که در مهر ۱۳۵۱ تأسیس شد.

 

محمد اخوان‌مهدوی که از دهه ۳۰ معلم شد نقش مهمی در تغییر نظام آموزشی کشور داشت
از معلمی تا ریاست

هنوز سه سال از ریاست مرکز مشاوره اخوان نگذشته بود که برگزاری آزمون بورس تحصیلی برای رؤسای مراکز آموزش مشاوره اداره‌کل فرهنگ، زمینه حضور اخوان را در فرانسه و آموزش تخصصی‌تر فراهم کرد: «بورس تحصیلی که گذاشته شده بود، برای دو کشور فرانسه و آمریکا بود و من، چون به زبان فرانسه مسلط بودم، بعد از گرفتن آزمون همراه با دو نفر دیگر به فرانسه رفتیم.

قبل رفتن هم تعهد محضری از ما گرفته شد تا بعد برگشت به‌مدت پنج سال در مرکز مشاوره خدمت کنیم؛ اما بعد از پایان دوره آموزشی و بازگشت به ایران، حکم بنده برای ریاست اداره فرهنگ بجنورد خورده بود و باید به آن شهرستان می‌رفتم. حضوری سه‌ساله که تا سال ۱۳۵۸ ادامه پیدا کرد.»

اخوان آن سه ماه آموزشی را خوب به‌خاطر می‌آورد: «در فرانسه در شهر پاریس جایی بود به‌نام سیتی اونیور‌سیته، به‌معنای شهر دانشگاهی. در آن مجموعه بزرگ که تقریبا دوبرابر پارک ملت ما بود، از همه‌جای دنیا یک ساختمان برای دانشجویان کشورشان بنا کرده بودند. بزرگ‌ترین ساختمان که چهارده‌طبقه بود، متعلق به ایران بود.

موضوعی که باعث مباهات و افتخار ما دانشجویان بود. من و دو نفر دیگر که از ایران رفته بودیم، سعی می‌کردیم از لحظه‌به‌لحظه فرصت آموزشی که در اختیارمان گذاشته شده بود، نهایت استفاده را ببریم.»

اخوان که سال‌های پایانی خدمت را به‌عنوان مدیر و رئیس اداره فرهنگ دیروز و آموزش‌وپرورش امروز و مدتی هم رئیس تربیت معلم استان خراسان بزرگ خدمت کرده است، بالاخره در سال ۱۳۵۹ از معلمی بازنشسته می‌شود.

سی سال خدمت بعد از بازنشستگی در مجموعه آستان‌قدس‌رضوی در مقام مدیر اداری‌مالی این آستان و دوازده سال فعالیت در شرکت یکی از فرزندانش، ادامه فعالیت‌های اجتماعی این معلم بازنشسته است که به‌قول خودش اگر حادثه تلخ تصادف همسرش رخ نمی‌داد و او کنارش بود، خانه‌نشینی را انتخاب نمی‌کرد و تا عمرش به دنیا بود، برای خدمت به خلق سعی می‌کرد در جامعه حاضر باشد.



راز سلامتی تان چیست؟

سحرخیزی، ورزش صبحگاهی و خوردن روزانه هشت عدد خرما.

 

دانش‌آموزان موفق و نامی‌تان را به‌خاطر دارید؟

بیشتر دانش‌آموزان من دکتر و مهندس شدند. همان زمان وقتی خودم داشتم تحصیل می‌کردم، خبر قبولی دانش‌آموزانم در رشته‌های خوب دانشگاهی را می‌شنیدم. یکی از آن‌ها آقای عبدالرضا امیرشیبانی بود که دوره‌ای مدیر کل اوقاف و امور خیریه استان خراسان بود. دکتر نجفی نیز که یکی از بهترین متخصصان قلب است و.... دانش‌آموزانی هم دارم که حالا برای خودشان آموزگار هستند و گاه دیداری هم باهم داریم.

 

اوقات‌فراغت کسی که بعد از بازشستگی برای سال‌های زیادی کار کرده است، چگونه می‌گذرد؟

به‌نیابت از اموات و برای باقیات‌صالحات در زادگاهم مشغول ساخت مرکزی برای ایتام هستیم. فکر ساخت و بهره‌برداری از این مرکز دغدغه این روز‌های من است. در ماه چند نوبت به زادگاهم سفر می‌کنم، هم برای دیدوبازدید و صله‌رحم و هم سرکشی از بنای درحال ساخت.

 

این روز‌ها بهترین تفریحتان چیست؟

هفت فرزند پسر دارم که همه تحصیلات عالیه دارند. یکی پزشک، یکی دندان‌پزشک، یکی مهندس و.... بهترین تفریح من در این سن‌وسال جمع خانوادگی و حضور پسر‌ها و عروس‌ها با نوه‌های عزیزم است که محفل گرم خانوادگی‌مان با وجود آن‌ها گرم‌تر می‌شود. خلاصه شبی نیست که دست‌کم سه‌چهارتا از پسر‌ها با خانواده‌هایشان در خانه من دورهمی نداشته نباشند. این برای من یکی از بهترین تفریحات و دلگرمی‌هاست.


ارزشمندترین کادو روز معلمتان را به‌یاد دارید؟

زمان ما این چیز‌ها باب نبود؛ اما بهترین هدیه برای یک معلم به‌ثمرنشستن زحماتش است و دیدن پیشرفت و آینده خوب شاگردانش. من وقتی می‌بینم دانش‌آموز من به مقام‌های عالی استانی و کشوری رسیده، یا یکی از بهترین متخصصان قلب و استاد دانشگاه شده، در دل به خودم و آن کسی که روزگاری دانش‌آموز من بوده است، می‌بالم و افتخار می‌کنم. این برای من بهترین هدیه است.

ارسال نظر