کد خبر: ۵۶۶۲
۲۶ تير ۱۴۰۲ - ۱۱:۰۲

میراث ماندگار «طاهباز»‌ها

مجموعه آموزشی خیّرساز شهرک شهید باهنر، بستری برای درآمدزایی و استقلال دانش‌آموزان حاشیه شهر شده است.

از حیاط سرسبز عبور می‌کنم و به راهرو مدرسه می‌رسم و کمی در سالن قدم می‌زنم. انگار روح بچه‌ها به تن این مدرسه دمیده شده است. این را می‌توان با انداختن نیم‌نگاهی به گوشه‌و‌کنار مدرسه حس کرد. اینجا با بسیاری از مدارس حاشیه شهر، تفاوت چشمگیری دارد و این تفاوت‌ها از تأکید هنرستان بر مهارت‌آموزی و درآمدزایی ناشی می‌شود، آفریدن و خلق‌کردنی که در جای‌جای این مکان آموزشی دیده می‌شود.

صفحه ساعت روی دیوار، چرم حکاکی‌شده و کار دست بچه‌های رشته سراجی است. بچه‌های خیاط مدرسه هم لباس‌های رنگارنگ بر تن مانکن‌های گوشه سالن کرده‌اند و.... مشغول تماشای هنر دست بچه‌ها هستم که مدیر مدرسه لبخندزنان به سمتم می‌آید و توضیحاتی درباره این فضای فرهنگی ارائه می‌کند.

هنرستان ربابه طاهباز واقع‌در شهرک شهید باهنر بر مهارت‌آموزی دانش‌آموزان تأکید دارد تا آن‌ها بتوانند در مسیر علاقه و استعداد و آرزوهایشان قدم بردارند، آینده خود را در همین راستا ترسیم کنند و به درآمدزایی برسند. این فضای خلاقانه، مرهون زحمات خیّر مدرسه‌سازی است که امروز مهمان او هستیم.

فروردین طاهباز در سال۱۳۷۷ به همراه همسرش کلنگ ساخت این مدرسه را بر زمین زد و آن را به اسم مادرش نام‌گذاری کرد. پنج‌سال بعد در همین فضای چند‌هزار‌متری، دو مدرسه فروردین طاهباز و باقر طاهباز را نیز به نام خودش و پدرش ساخت.

از آن سال تا به امروز، این مجموعه فرهنگی را رها نکرده است؛ شبیه مادربزرگ مهربان و دلسوزی است که همه این سال‌ها بزرگ‌ترین حامی و پشتیبان این بچه‌ها بوده. قرار است گشتی در اتاق‌های این هنرستان بزنیم و جزئیات بیشتر را از زبان فروردین طاهباز بشنویم. او ساکن تهران است و هر از گاهی برای رسیدگی به امور مدرسه‌ها و ارتباط با دانش‌آموزان به مشهد می‌آید.


داستان مدرسه‌ها

اسم مادرش را که به زبان می‌آورد، هم‌زمان لبخندی شیرین هم گوشه لبش می‌نشیند. به عکس سیاه و سفید قاب‌گرفته‌اش روی دیوار مدرسه نگاه می‌کند و درباره سال‌های کودکی‌اش می‌گوید: ربابه طاهباز، مادرم، زنی بنام و هنرمند بود که از هر انگشتش هنری می‌بارید؛ خیاطی، شیرینی‌پزی و... همه این مهارت‌ها را از مادرم یاد گرفتم.

سال‌ها بعد به یاد مادرم، نام اولین مدرسه‌ای را که ساختم، ربابه طاهباز گذاشتم. البته این مدرسه آن سال‌ها به این شکل و شمایل نبود. سال‌۱۳۷۷ که به همراه همسرم، دکتر مصطفی نراقی، کلنگ ساختش را بر زمین زدیم، ساخت آن را با هزینه‌های خودمان به اداره کل نوسازی مدارس استان خراسان رضوی سپردیم.

در‌نهایت، اما یک مدرسه با یک طبقه معمولی ساخته شد که به گفته خودش خوش‌ساخت و‌تر و تمیز نبود؛ «همسرم، دکتر نراقی، که از دنیا رفت، دوباره مدرسه را از نو در دو‌طبقه ساختم. ساختمانی که حالا در آن هستیم، یکی‌دو سالی محل تحصیل دانش‌آموزان دبستانی منطقه بود، اما دو سال بعد تبدیل به هنرستان شد. حالا بزرگ‌ترین مدرسه این مجموعه برای هنرستانی‌هاست.

مدرسه‌ای که به نام خودم است، دبستان مجموعه است. در مدرسه باقر طاهباز هم بچه‌های متوسطه اول مشغول تحصیل هستند. اگر بچه‌ها پس از طی‌کردن این مراحل، رشته‌های هنری را انتخاب کنند، به مدرسه ربابه طاهباز می‌رسند.»

 

میراث ماندگار «طاهباز»‌ها

 

کارگاه پویای سراجی

گشتی در دو مدرسه فروردین و باقر طاهباز می‌زنیم، اما بخش متفاوت مجموعه، هنرستان آن است. حیاط این مدرسه با شمشاد و درِ توری از فضای دو مدرسه دیگر جدا شده است. از لابه‌لای شمشاد‌های سرسبز عبور می‌کنیم و دوباره به هنرستان بر‌می‌گردیم، به بزرگ‌ترین ساختمان این مجموعه.

زهرا عبداللهی که یک سال از مدیریتش در این مدرسه می‌گذرد، درباره دلیل اختصاص فضای وسیع‌تر به هنرستان می‌گوید: در این مکان آموزشی، سه رشته خیاطی، گرافیک و رایانه و سراجی را آموزش می‌دهیم. قبلا رشته گیاهان دارویی را هم داشتیم، اما به‌دلیل استقبال کم، حذف شد. برای این سه رشته به فضای زیادی نیاز داریم؛ زیرا هر‌کدام به کارگاه‌های عملی با تجهیزات و ابزار‌آلات جدا نیاز دارند. به‌همین‌دلیل کل طبقه پایین را به کلاس‌های عملی اختصاص داده‌ایم.

در‌مجموع دو کلاس برای رشته سراجی است. اتاق اول تجهیزات خاصی ندارد. تنها یک میز بزرگ وسط اتاق گذاشته‌اند و بچه‌ها دور میز مشغول کار می‌شوند. اینجا مخصوص کار‌های دستی بچه‌هاست. چرم را همین‌جا می‌دوزند، حکاکی می‌کنند و...

یکی از این بچه‌ها الهام خاکزاد است که انگیزه زیادی برای کسب درآمد و مستقل‌شدن دارد، برای دوست و آشنا کیف می‌بافد و تجربه شرکت در نمایشگاه‌های کوچک و بزرگ صنایع دستی و محلی را هم دارد.

او می‌گوید: در نمایشگاه امت که در بوستان رجا برگزار شد، یک غرفه داشتیم. تنها طی دو روز، چند کیف جیبی و دستی فروختم. کاش از این‌جور نمایشگاه‌ها بیشتر برگزار کنند تا از ما هنرمندان کم‌سن‌و‌سال هم حمایت شود.

میراث ماندگار «طاهباز»‌ها

 

تجهیزات رشته سراجی کیف، گران و کمیاب است

رقیه زواری هم‌کلاسی اوست که کار حکاکی‌شده‌اش را نشانم می‌دهد. او سخت‌ترین و در‌عین‌حال شیرین‌ترین مرحله سراجی کیف را بخش حکاکی‌اش می‌داند.

مربی بچه‌ها درباره مراحلی که در این سه سال طی می‌کنند، می‌گوید: بچه‌ها از همان سال دهم الگو‌کشی، دوخت و... را آموزش می‌بینند و می‌توانند یک کیف کامل را بدوزند، اما سال‌به‌سال پیشرفت بیشتری می‌کنند.
زهرا عبداللهی، دو کارگاه دیگر را هم نشانمان می‌دهد. چرخ‌های صنعتی و ابزار‌آلات دیگر را در این دو کارگاه گذاشته‌اند.

بچه‌ها علاوه‌بر کار‌های مدرسه و تکالیفشان می‌توانند برای مصارف شخصی هم از این ابزار‌آلات استفاده کنند؛ «ما تنها هنرستان دخترانه در ناحیه ۵ آموزش‌و‌پرورش مشهد هستیم که این رشته را داریم. تجهیزات این رشته هم گران و کمیاب است. بچه‌ها نمی‌توانند در جای دیگر با این ابزار‌ها سر‌و‌کار داشته باشند؛ به همین دلیل تصمیم گرفتیم این ابزار را به‌رایگان در‌اختیارشان قرار دهیم تا از همین حالا درآمد داشته باشند.»

طراحی لگو و وسایل بازی مهد‌های منطقه

اتاق بعدی، اتاق گرافیک و رایانه است. دو اتاق با سی‌رایانه و تجهیزات مربوطه را به دانش‌آموزان این رشته اختصاص داده‌اند. در یکی از این کلاس‌ها دانش‌آموزان با دبیرشان حضور دارند و مشغول کار هستند. پشت سیستم‌ها نشسته‌اند و هر‌کدام چیزی را طراحی می‌کنند؛ پوستر، کارت تبلیغاتی و.... مریم فلاح دبیر این رشته است و چهار سال از شروع کارش در این هنرستان می‌گذرد.

او مراحلی را که بچه‌ها این سه سال طی می‌کنند، این‌طور توضیح می‌دهد: بچه‌ها در سال اول، طراحی آرم را آموزش می‌بینند؛ در سال دوم طراحی کیف خرید و اوراق اداری را می‌آموزند و سال سوم هم طراحی مجله، کتاب، پوستر و. بچه‌های این رشته هنوز آن‌طور‌که باید و شاید به درآمد نرسیده‌اند، اما مدیر مدرسه توضیح می‌دهد که قرار است با مهد‌های کودک سطح منطقه مذاکره کنند و طراحی لگو و وسایل بازی مهد‌ها را دانش‌آموزان انجام بدهند.

میراث ماندگار «طاهباز»‌ها

 

آرزوی راه‌اندازی مزون لباس

بچه‌ها در کارگاه دیگر انواع دوخت‌و‌دوز را یاد می‌گیرند؛ الگو‌سازی، نازک‌دوزی، دوخت مانتو، چهل‌تکه، لباس شب و عروس و.... این‌ها مهارت‌هایی هستند که بچه‌ها در این سه سال به آن مسلط می‌شوند. خانم حسین‌پور دبیر با‌سابقه این کارگاه است که این مراحل را برایمان توضیح می‌دهد.

او درباره دلیل استقبال بچه‌های منطقه از این رشته هم می‌گوید؛ این رشته بازار کار خوبی دارد و خیلی از دختر‌های منطقه به امید اشتغال‌زایی، این رشته را انتخاب می‌کنند. مبینا رحمانی یکی از همین دانش‌آموزان است. از همان ابتدا به‌دنبال رشته‌ای بوده است که در‌نهایت او را به درآمد برساند. اول کار رشته معماری داخلی را انتخاب کرد، اما خانواده این رشته را مردانه دانستند و با او مخالفت کردند. به ناچار رشته خیاطی را انتخاب و در این مدرسه ثبت نام کرد و کم‌کم به این رشته علاقه‌مند شد.

خودش می‌گوید:آن اوایل چیزی از خیاطی سردر نمی‌آوردم. اما کم‌کم که قیچی و پارچه را دستم گرفتم، از این رشته خوشم آمد. کلی تحقیق کردم و فهمیدم تولید لباس شب و عروس از همه بیشتر در آمد دارد. حالا همه هدفم این است که مزون بزنم و لباس کرایه بدهم.

تأکید می‌کند مزونش را همین‌جا در شهرک شهید‌باهنر افتتاح می‌کند، کاری که اغلب تولیدکنندگان انجام نمی‌دهند؛ «خیاط‌های خوبی را می‌شناسم که ساکن همین شهرک شهید باهنر هستند، اما در محله‌های سجاد و احمدآباد مزون راه می‌اندازندتا فروش بیشتری داشته باشند. من می‌خواهم همین‌جا کارم را شروع کنم؛ و آن‌قدر خوب کار کنم که مشتری از آن سر شهر به اینجا بیاید.»

میراث ماندگار «طاهباز»‌ها

 

چتر حمایت معیشتی بر سر ۴۰۰ دانش‌آموز بی بضاعت

آخرین بخش این مدرسه که با آن آشنا می‌شویم، خیریه است. می‌رسیم به بخشی که در کمتر مدرسه‌ای پیدا می‌شود، اما فروردین طاهباز باتوجه به اوضاع اقتصادی خانواده‌های این منطقه، آن را راه‌اندازی کرده و نام همسر مرحومش را هم روی آن گذاشته است؛ «در این خیریه، در حال حاضر چهارصدنفر از دانش‌آموزان کم‌بضاعت این محدوده و مدرسه، تحت‌پوشش هستند. دانش‌آموزانی که استعداد و تلاش خوبی دارند، اما حمایت نمی‌شوند. لباس فرم، کفش، لوازم‌تحریر و هر وسیله ضروری را برایشان تهیه کنیم؛ حتی بعضی خانواده‌های این بچه‌ها هر ماه سبد غذایی دریافت می‌کنند.»‌

می‌گوید همه این اقدامات را به عشق بچه‌های مدرسه‌اش انجام می‌دهد؛ برای بچه‌های بااستعداد و پرتلاشی که شوق تحصیل و پیشرفت دارند، اما ممکن است به‌علت نداشتن امکانات و فقر از تحصیل باز بمانند.

ارسال نظر