کد خبر: ۶۶۰۵
۰۴ مهر ۱۴۰۲ - ۱۶:۳۲

ساخت میز و صندلی به‌دست دانش‌آموزان

مسعود شجریان می‌گوید: هر طور حساب می‌کردم، تجهیزات و لوازمی که باید دانش‌آموزان در کلاس‌های درسی استفاده می‌کردند، کافی نبود.

اول مهر ۱۳۵۶ هنگامی که لباس فرم توسی‌رنگ مدرسه را به تن کرد، از خوش‌حالی روی زمین بند نمی‌شد. هیاهوی حیاط و دیدن بچه‌هایی که هم‌سن‌وسالش بودند، شوروهیجان خاصی در او به‌پا کرده بود، طوری که نفهمید روز اول چگونه گذشت. ظهر که از مدرسه به خانه برگشت، با آب‌وتاب و صدای بلند از روزش تعریف می‌کرد که یک‌باره پدرش پرسید دیپلمت را گرفتی؟ مسعود که متوجه شوخی پدرش نشده بود، با اطمینان جواب داد: بله!

مسعود شجریان، مدیر هنرستان پسرانه سیدجمال‌الدین اسدآبادی در محله مقدم، با ۲۸ سال سابقه آموزشی، خاطرات زیادی از دوران تحصیل و تدریس خود دارد، اما یکی از آن‌ها برایش شیرین‌تر و دل‌چسب‌تر است.

چالش تغییر نظام آموزشی

از زمانی که پشت میز و صندلی‌های کلاس درس می‌نشست تا روزی که در قامت یک معلم ظاهر شد، به سرعت گذشت. تدریس و معاونت آموزشی را تجربه کرده و اکنون نیز چند سالی است که مدیریت هنرستان سیدجمال‌الدین اسدآبادی را برعهده دارد. البته در هنرستان‌های دیگری نیز حضور داشته است. خاطره‌اش به چند سال پیش بازمی‌گردد، همان موقع که نظام آموزشی به ۳-۳-۶ تغییر پیدا کرد.

شهریورماه هرسال اوج کار مدیران و معاونان مدرسه است، به‌طوری‌که باید کلاس‌های درسی دبیران را برنامه‌ریزی کنند. حال تصور کنید با این حجم کاری مقرر شده بود با تغییر نظام آموزشی و اضافه‌شدن پایه دوازدهم به هنرستان‌ها، پذیرای تعداد بیشتری از دانش‌آموزان باشند. شجریان می‌گوید: هر طور حساب می‌کردم، تجهیزات و لوازمی که باید دانش‌آموزان در کلاس‌های درسی استفاده می‌کردند، کافی نبود. حتی میز و صندلی هم به‌اندازه این حجم دانش‌آموز نداشتیم.

فرشته نجات

او با چندین مرکز و افرادی که می‌شناخت، تماس می‌گیرد تا شاید بتواند لوازم موردنیاز را تهیه کند: به در بسته خورده بودم و لوازم موردنیاز جور نمی‌شد تا اینکه یک روز پدر دانش‌آموزی مدارک فرزندش را آورد و خواست او را ثبت‌نام کنم. هنگامی که متوجه مشکلم شد، شماره تماس فردی را به من داد و تأکید کرد می‌تواند کمک کند.

شجریان که تصور می‌کرد با این تماس هم به‌جایی نخواهد رسید، تا چند روز شماره‌ای را که روی کاغذ یادداشت کرده بود، روی میزش گذاشته بود، اما بالاخره تماس گرفت: خودم را در تماس تلفنی معرفی کردم و مشکل را گفتم. یک ساعت نشد که آن مرد به هنرستان آمد. ریزبه‌ریز اینکه هر رشته چه وسایلی نیاز دارد را توضیح دادم و تازه فهمیدم آن مرد، محسن کریمی سرکنسول کشور لیتوانی است.

او ادامه می‌دهد: از من درباره برآورد هزینه پرسید، گفتم قیمت نداریم، اما اگر مواد اولیه ساخت میز و صندلی در اختیار ما قرار داده شود، می‌توانیم با کمک دانش‌آموزان و مربیان آن‌ها را بسازیم و بخشی از دغدغه ما حل شود. نزدیک ظهر بود که پروفیل و لوازم موردنیاز از سوی او در اختیار ما گذاشته شد و توانستیم در مدت دو هفته میز و صندلی‌ها را بسازیم. از طرفی، برخی لوازم رشته‌های فنی نیز در همین مدت کوتاه با کمک آقای کریمی به ما داده شد.

ارسال نظر