کد خبر: ۶۹۰۰
۲۴ مهر ۱۴۰۲ - ۱۳:۰۰

محمد شوقی کارراه‌انداز محله شهیدرستمی است

محمد شوقی از کار تأسیسات آب و برق سر در‌می‌آورد و هر‌کس مشکلی در این زمینه داشته باشد، اول از همه در خانه او را می‌زند.

محمد شوقی یکی از ساکنان قدیمی محله شهیدرستمی است. خانه او سومین خانه‌ای بوده که در این محدوده ساخته شده است. او داستان تمام کوچه‌پس‌کوچه‌های محله‌اش را می‌داند. از هر معبری خاطره‌ای دارد و همه همسایه‌ها را می‌شناسد. او عضو هیئت‌امنای مسجد قدیمی محله نیز هست و جلسه و برنامه‌ای در محله نیست که بدون حضور او برگزار شود.

 

سومین ساکن محله

متولد سال‌۱۳۲۷ است. سال‌ها پیش پدرش از کاشمر به خیابان محمد‌آباد مشهد مهاجرت کرد. محمدآباد آن سال‌ها یک روستای کوچک خوش‌آب‌و‌هوا بوده است. آن‌ها سومین خانواری بودند که در این محله خانه ساخته بودند. اولین خانه متعلق به مادر شهید‌صادقی بوده است، خانواده‌ای که چندی بعد این محله را ترک کردند، اما نام فرزندشان روی این خیابان باقی ماند. محمد شوقی سال‌های کودکی‌اش را در همان محدوده گذرانده.

ازدواج که کرد، در سال‌۱۳۵۴ به شهرک پردیس نقل مکان کرد. شهرداری برای ساخت صدمتری خانه‌شان را خرید و زمینی تحویلشان داد. می‌گوید: قبل از ساخت صد‌متری برای رفت‌و‌آمد خیلی مشکل داشتیم. این بزرگراه را که زدند، هم دسترسی‌ها آسان‌تر شد، هم مشکلات ترافیکی رفع شد.


مسجد؛ پاتوق اهالی

کم‌کم اینجا خانه‌سازی‌ها شروع شد و توسعه پیدا کرد. محمد صادقی حالا تک‌تک همسایه‌ها را می‌شناسد. او سال‌های ساخت مسجد محله را هم به یاد دارد؛ «به‌جای مسجد بعثت، اینجا یک گودال بزرگ بود پر از نخاله و زباله. مردم و خیران دست به دست هم دادند و سال‌۵۹ مسجد را با کمک یکدیگر ساختند. یکی یک کامیون آجر بار می‌زد و خالی می‌کرد، یکی چهار‌تکه آهن می‌آورد، یکی بنّایی می‌کرد و آجر‌ها را روی هم می‌چید.

هر‌کس بنا به وسع و مهارتی که داشت، دستی می‌رساند و کمکی می‌کرد. کم‌کم دیوار مسجد بالا آمد. مسجد هنوز سقف نداشت، اما مردم نماز جماعتشان را آنجا می‌خواندند و این مکان، تبدیل به پاتوق همیشگی اهالی شده بود. جلسات محله را نیز همان‌جا برگزار می‌کردند.

حالا هم شرایط تغییر نکرده است. هر کار مهمی که داشته باشیم، مسجد مقر اصلی ماست. رسم و رسومی هم در مسجد داشتیم که تا پیش از شیوع کرونا با کمک هم برگزار می‌کردیم. شب‌های محرم خانم‌های محله در صحن مسجد دیگ شله یا آش بلغور بار می‌گذاشتند و بعد مرد‌ها آن را بین اهالی توزیع می‌کردند.

 

رفع و رجوع مشکلات

انگار همه خاطرات زندگی محمد شوقی با این محله و همسایه‌هایش گره خورده است. از هر همسایه‌ای خاطره‌ای برای گفتن دارد. او به آچار فرانسه محله هم معروف است. از کار تأسیسات آب و برق سر در‌می‌آورد و هر‌کس مشکلی در این زمینه داشته باشد، اول از همه در خانه او را می‌زند؛ «اگر شیر آبی خراب باشد یا چراغی مشکل داشته باشد، من می‌توانم رفع و رجوعش کنم.

فکر می‌کنم حداقل یک بار پا به خانه بیشتر همسایه‌هایم گذاشته و وسیله‌ای را تعمیر کرده‌ام. مسجد محله هم اگر مشکل آب و برق داشته باشد خودم دست به کار می‌شوم. دلم می‌خواهد هر کاری از دستم بر می‌آید برای محله و هم‌محله‌ای‌هایم انجام بدهم.»

ارسال نظر