کد خبر: ۸۰۳۰
۲۰ دی ۱۴۰۲ - ۱۱:۰۰

صبر ایوب جواب داد

ایوب خاوری صبرش هم به نامش می‌خورد، وقتی تمام سال‌هایی که می‌توانسته قهرمان جهان شود، به‌خاطر زیادبودن هزینه‌ها به خودش دلداری می‌داد که امسال هم نشد اما بالاخره در مسابقات جهانی با مدال طلا به خانه‌اش بازگشت.

باید صبر ایوب داشته باشی که دوازده‌سال پیاپی برای مسابقات جهانی انتخاب شوی، اما به‌خاطر تأمین‌نشدن هزینه‌ها نتوانی در مسابقات شرکت کنی و باز هم قوی‌تر از قبل مسیر را ادامه دهی.

ایوب خاوری صبرش هم به نامش می‌خورد، وقتی تمام سال‌هایی که می‌توانسته قهرمان جهان شود، به‌خاطر زیادبودن هزینه‌ها و نبود حامی ناچار می‌شده است به خودش دلداری دهد که امسال نشد، سال بعد، سال بعد و.... او بالاخره امسال موفق شد در مسابقات جهانی گرجستان حضور یابد و همین دو هفته پیش بود که با مدال طلا به خانه‌اش بازگشت.

خاوری شهروند محله رسالت که دو مدرک کارشناسی‌ارشد کشاورزی و تربیت‌بدنی دارد، از سال‌۹۹ در‌پی آزمون استخدامی وارد ایستگاه‌۴۲ آتش‌نشانی مشهد شد؛ همکارانش درباره‌اش می‌گویند: «این آقا نشان‌های ادبش در کار آتش‌نشانی و حکم و لوح‌هایش در رشته‌های متعدد ورزشی خیلی زیاد است، آن‌قدرکه باید با چند چمدان جا‌به‌جایشان کنی.»


کلاس کوچک تابستانی در مدرسه روستا

قهرمان آتش‌نشان این روایت متولد سال‌۷۰ در روستای ملاحسن شهر آشخانه و جوانی خود‌ساخته است که ۱۰‌سالی را در هلال‌احمر به‌صورت افتخاری به نجات جان آدم‌ها مشغول بوده است، او پس‌از پذیرفته‌شدن در آزمون استخدامی آتش‌نشانی، در سال‌۹۹، همراه همسر ورزشکارش به مشهد آمد و همشهری ما شدند.

قصه اولین روز‌هایی که به آن کلاس تابستانی رزمی در مدرسه روستا وارد شد و سرنوشتش تا قهرمانی جهان کشیده شد، شنیدنی است؛ «خیلی وقت‌ها در آن کوچه‌پس‌کوچه‌های باریک که دیوار‌های خانه‌هایش کاهگلی بود، با بچه‌های روستا فوتبال بازی می‌کردیم تا اینکه تابستان سال‌۸۴ در مدرسه، مربی‌ای آوردند که به بچه‌های روستا فنون رزمی را یاد دهد.

از همان زمان بود که برای من ورزش رزمی جدی‌تر شد. بعد از آن تابستان، آن کلاس تعطیل شد و من باید برای ادامه یادگیری ورزش رزمی، مسیر سه‌کیلومتری روستا تا شهر را هر روز طی می‌کردم. گاهی پیاده می‌رفتم و گاهی با موتور و دوچرخه و گاهی هم که خیلی برف و بوران بود، پدرم تراکتورش را می‌داد تا با آن به شهر بروم، خلاصه که اگر سنگ هم از آسمان می‌آمد، من باید به کلاس رزمی می‌رفتم.»

 

مقام دوم سال ۲۰۱۲ در مسابقات انتخابی جهانی آذربایجان

اکنون در رشته‌های رزمی کیک‌بوکسینگ و موهیتای و ساندا و مبارزات آزاد تبحر دارد و چند‌سال، سختی‌های مسیر را به جان خریده است تا آبدیده شود و حالا حرفی برای گفتن در رشته‌های رزمی دارد.

از همان زمان نوجوانی‌اش تا‌کنون به نظر خیلی‌ها جای سؤال است که چرا آدم باید این همه سختی را به جان بخرد و هر‌بار بعد‌از تمرین، چشم و چالش کبود و استخوان‌هایش خرد شود؛ «ما هشت خواهر و برادریم و من فرزند آخرم. پدرم خیلی دوست داشت که ورزشکار باشم، ولی آسیب‌های بعد‌از هر تمرین را که می‌دید، دیگر موافق نبود که این ورزش را ادامه بدهم.

باوجوداین گاهی حمایتم می‌کرد و من هم در کشاورزی کمک‌دستش بودم. در سال ۲۰۱۲ با هزینه شخصی توانستم در مسابقات انتخابی جهانی آذربایجان مقام دوم را کسب کنم، اما بعداز آن، چون مسابقات جهانی هزینه بیشتری داشت، آن را از دست دادم و این روال هرسال تکرار می‌شد. برای دوستان و آشنایانم همیشه سؤال بود که چرا باوجود این همه آسیب و حمایت‌نشدن هنوز ورزش را ادامه می‌دهم.»


حدود ۱۰ مسابقه جهانی را به خاطر هزینه‌اش از دست دادم

مربی کلاس رزمی‌اش در آشخانه از قهرمانان جهانی بود و در آموزش فنون کم نمی‌گذاشت. آقا‌ایوب تعریف می‌کند: از نوجوانی مسابقات استانی و کشوری برای من جذاب‌تر شد. خیلی دوست داشتم در مسابقات جهانی هم شرکت کنم، ولی بعد‌از سال‌۲۰۱۲ و از‌دست‌دادن آن مسابقه جهانی، تا همین امسال که مدال طلای جهان را برای کیوکوشین کسب کرده‌ام، حدود ۱۰‌مسابقه جهانی را با اینکه برای آن‌ها انتخاب شده بودم، به‌دلیل نداشتن هزینه شرکت در آن از دست دادم.

 

ایوب قهرمان

 

اغلب آتش‌نشانان قهرمان ملی هستند

قهرمان آتش‌نشان محله رسالت هنوز هم هیچ روزی تمرینش را فراموش نمی‌کند، چه وقت‌هایی که در ایستگاه آتش‌نشانی ۲۴‌ساعت شیفت است و در اتاق آمادگی جسمانی ورزش می‌کند، چه زمانی که در منزل است و در اتاقی یک در دو و در شرایطی بسیار سخت تمرین می‌کند و چه در زمان‌هایی که ناچار می‌شود هزینه یک‌ساعته استفاده از یک باشگاه بدن‌سازی را بدهد تا بدنش همیشه آماده و ورزیده باشد.

می‌گوید: «همسرم که همیشه قدردانش هستم، دائم نگران سلامتی من است؛ چه هنگام ورزش و چه وقتی ۲۴‌ساعت سر کارم. اما از وقتی به این حرفه وارد شده‌ام، نظم و انضباط را یاد گرفته‌ام و زندگی برایم ارزشمند‌تر شده است. اغلب آتش‌نشانان از قهرمانان ملی هستند و این موضوع انگیزه‌ام را بیشتر کرده است تا راهم را ادامه دهم.»


تأمین ۲۰ میلیون با درآمد شخصی

آقا‌ایوب چند‌روز پیش، از رقابت‌های سنگین مسابقات جهانی گرجستان برگشته و مدال طلای جهانی مسابقات کیوکوشین را بین بیست‌کشور جهان از آن خود کرده است. او هزینه ۲۰ میلیون تومانی حضور در این رقابت‌ها را از حقوق ماهیانه و کارکردن گاه‌و‌بی‌گاه با ماشینش درآورده است؛ به قول خودش، کلی از بالا و پایین مخارج زندگی‌اش زده است تا توانسته به مسابقات جهانی برود و برای کشورمان افتخار بیافریند.

او به‌عنوان یک ورزشکار حرفه‌ای آن هم در سطح جهانی باید تغذیه مناسبی داشته باشد که ایوب از آن هم محروم بوده؛ با‌این‌حال او در نبردی نابرابر با رقبایش همه آن‌ها را ناک‌اوت کرده و خوش‌رنگ‌ترین مدال را برای کشورش به ارمغان آورده است.

او می‌گوید: سخت‌ترین روزهایم نه روز‌های آماده‌شدن و تمرینات طاقت‌فرسای قبل از مسابقات برای آمادگی بوده است و نه حین مبارزات مسابقه جهانی آذربایجان؛ بلکه سخت‌ترین روزهایم، همین دوران پس از بازگشت از مسابقات است که می‌بینم با اینکه این افتخار را برای کشورم کسب کرده‌ام، انگار که نیستم و موفقیتی کسب نکرده‌ام!

 

بنر استقبالم را با هزینه شخصی خودم آماده کردم!

حمایت‌ها آن‌قدر کم است که وقتی ساعت ۳ نیمه‌شب، خسته و کوفته با مدال برتر جهانی پایش به فرودگاه مشهد می‌رسد، هنوز پایش به خانه نرسیده، به ایستگاه ۴۲ آتش‌نشانی محل کارش می‌رود تا شیفت ۲۴‌ساعته پر‌اضطرابی را آغازکند و تنها کسانی که از او استقبال گرمی می‌کنند، نه مسئولان‌اند و نه جامعه ورزشی، بلکه فقط همکارانش در ایستگاه‌۴۲ آتش‌نشانی در پنج‌تن‌۴۵، استقبال پرشور و گرمی برای او تدارک می‌بینند؛ می‌گوید: این بی‌مهری‌ها برای من طبیعی شده است.

سال‌های زیادی که قهرمان شده‌ام، برای هزینه بنر خوشامدگویی به خودم، خودم هزینه کرده و زیرش نوشته‌ام «از طرف جامعه ورزشی» تا دل خانواده‌ام گرم باشد، گرچه خودم از توجه مسئولان دلسردم.

* این گزارش چهارشنبه ۲۰ دی‌ماه ۱۴۰۲ در شماره ۵۵۴ در شهرآرامحله منطقه ۹ و ۱۰ چاپ شده است.

ارسال نظر