کد خبر: ۸۴۰۱
۲۵ بهمن ۱۴۰۲ - ۱۰:۳۳

وقت نماز در خانه‌ای در محله شاهد باز است

پیش‌از برگزاری نماز جماعت در منزل خانم و آقای کاظمی، همسایگی‌هایشان خیلی رنگ و روی همدلی و صمیمیت نداشت اما حالا پیوند عمیق‌تری با هم دارند.

روایت این ماجرا از آنجا شروع می‌شود که یک روز خانم‌های کوچه شهید‌ایوبی‌۱۲ در محله شاهد، از دوری مسجد گلایه می‌کنند و می‌گویند: «چقدر خوب می‌شد که مسجدی نزدیک خانه ما بود و می‌توانستیم نماز‌هایمان را به جماعت بخوانیم.» آخر مسجد دو چهارراه با خانه آن‌ها فاصله داشت.

حاج‌خانم زهره برامکی‌یزدی وقتی به خانه برمی‌گردد، ماجرا را با همسرش، محمد‌رضا سادات‌کاظمی، مطرح می‌کند. خودش تعریف می‌کند: این جمله به زبانم افتاد که «حاجی! شما راضی هستید که ما در خانه نماز جماعت برگزار کنیم؟»

همسر خانم برامکی که خودش پاسدار جانباز و آزاده است، پذیرفت و گفت: «چه چیزی از این بهتر!» همین دیالوگ‌های کوتاه باعث می‌شود نماز جماعت مغرب و عشا تا هفت‌سال، هر‌روز در منزل آن‌ها برگزار شود.

یک روز اگر کسی حاضر نشود، جویای حالش می‌شویم

با اینکه همسایه‌ها اغلب قدیمی هستند، پیش‌از برگزاری نماز جماعت در منزل خانم و آقای کاظمی، همسایگی‌هایشان خیلی رنگ و روی همدلی و صمیمیت نداشت. شاید در کوچه سلام علیکی می‌کردند و برای روضه‌های خانگی، کسی زنگ در خانه را می‌زد و می‌گفت «فلان ساعت بفرمایید روضه.»، ولی همه‌اش در همین خلاصه می‌شد که خانم‌ها می‌رفتند و روضه گوش می‌کردند و باز برمی‌گشتند، اما حالا پیوند عمیق‌تری با هم دارند.

زهره برامکی می‌گوید: بعد‌از این سال‌ها و به برکت این نماز جماعت، همه‌چیز طور دیگری شده است؛ همدلی بین اهالی موج می‌زند. محرم و صفر که برنامه داریم، اهالی دور هم جمع می‌شوند و هرکدام هرکمکی از عهده‌شان برآید، دریغ نمی‌کنند. یک روز که کسی سر نماز حاضر نمی‌شود، پیگیرش می‌شوم و جویای حالش که همسایه‌ها بدانند برای من مهم هستند.

روایت یک خانه در محله شاهد که اوقات نماز، درش باز است

به سفر که می‌روم، کلید را به همسایه‌ها می‌دهم

خانواده کاظمی از سال‌۷۹ در کوچه شهید‌ایوبی‌۱۲ ساکن هستند. روزی که تصمیم گرفتند خانه‌شان را برای زمان نماز به نمازخانه‌ای تبدیل کنند و امام جماعت بیاورند، از حجت‌الاسلام‌و‌المسلمین همتی که روضه‌خوان و سخنران روضه‌های خانگی همسایه‌ها بود، دعوت کردند پیش‌نماز شود. اهالی استقبال کردند و در روز‌های گرم سال تا سی‌نفر هم در نماز شرکت می‌کنند.

حالا دیگر فقط نماز در این خانه برگزار نمی‌شود و چهار‌سالی است کل محرم و صفر را برنامه و روضه دارند و سه روز آخر را هم که شهادت امام‌رضا (ع)، امام‌حسن (ع) و حضرت‌محمد (ص) است، کوچه را فرش می‌کنند و خانم‌ها و آقایان در کوچه می‌نشینند و از مراسم عزاداری فیض می‌برند و آخر مراسم هم با ناهار پذیرایی می‌شوند.

زهره‌خانم ادامه می‌دهد: بیشتر همدلی‌ها و صمیمیت‌های میان اهالی از همین روز‌ها و کمک اهالی به هم است که از یاری‌رساندن در حد وسعشان برای حضور امام جماعت تا تهیه ناهار و پذیرایی و کار‌های پس‌از آن را شامل می‌شود.

حالا آن‌قدر انس و دوستی بین اهالی محله زیاد شده است که خانم برامکی وقتی می‌خواهد به سفر برود، کلید خانه‌اش را به همسایه‌ها می‌دهد تا نماز جماعت هر‌روز برقرار باشد.

گاهی همسایه‌ها می‌گویند خوش به حالت!

وقتی از خیر و برکت این محفل برای میزبانانش می‌پرسم، زهره‌خانم بغض می‌کند و برای چندثانیه هیچ نمی‌گوید. اشک چشمانش را که پاک می‌کند، در چشمانم نگاه می‌کند و می‌گوید: گاهی همسایه‌ها می‌گویند خوش به حالت!

بیشتر همدلی‌ها و صمیمیت‌های میان اهالی از همین روز‌ها و کمک اهالی به هم است

توضیحشان این است که خواب‌هایی دیده‌اند که نشان می‌دهد این محفل بسیار مورد توجه است. اما چیزی که در زندگی خودم دیدم، آرامش، ازدواج خوب فرزندانم و شفای بیماری است که پیش‌تر‌ها در وجودم رخنه کرده بود و شش‌ماه بعد از برگزاری نماز جماعت در خانه‌ام هیچ اثری از آن نبود.


روحانی نباید تفاوتی میان مسجد و خانه بگذارد

یک‌سالی است که حجت‌الاسلام و المسلمین علیرضا بهزادکرمانی پیش‌نماز مسجد خانگی اهالی است. رسمش این است که برای خانم‌هایی که زود‌تر از موعد می‌آیند نماز‌های قضا را هم به جماعت برگزار می‌کند.

می‌گوید: از شش‌هفت‌سال پیش، برای روز‌های ماه مبارک توفیق حضور در روضه‌های خانگی این محله را داشته‌ام و در مناسبت‌های دیگر هم اینجا به منبر محفل‌های مذهبی اهالی می‌رفتم و الان یک‌سال‌ونیم است که توفیق دارم در خانه آقای کاظمی پیش‌نماز باشم و در این کار خیر همراهی‌شان کنم.

معتقد است که روحانی نباید در برگزاری نماز برای اهل خانه کم بگذارد و ضروری است که اقامه نماز جماعت و قرائت ادعیه و بیان مسائل شرعی و احکام را در منزل هم به بهترین نحو انجام دهد.

خانه‌ای متبرک از دوستی‌ها

فاطمه غلامی‌مقدم از اهالی خیابان شریعتی ۸۰

حدود یک‌سالی است که از محله‌ای دورتر در شریعتی ۸۰ در نماز‌های جماعت خانه خانم کاظمی شرکت می‌کنم. راستش را بخواهید من مشتری پروپاقرص نماز‌های قضا و جماعت و مراسم مذهبی‌شان هستم. روحانی‌شان شمرده نماز‌های قضا را می‌خواند و برخورد همسایه‌ها بسیار گرم و گیراست. من از چند جا پیگیر برگزاری نماز‌های قضا در محله بودم که درنهایت اینجا را پیدا کردم.

اینجا به عقیده من فقط یک خانه متبرک نیست که نماز برگزار می‌کند، بلکه خانه‌ای است که برکتش دوستی‌های بسیاری بین همسایه‌ها ایجاد کرده است. بار‌ها از خانم‌های نمازگزار این خانه فوت و فن آشپزی را یاد گرفته‌ام و مسائل شرعی و احکام و قرآن و آموخته‌های دیگرشان را به من یاد داده‌اند و همین سبب شده است آن‌قدر آن‌ها را دوست داشته باشم که در همه مراسمی که در کوچه شهیدایوبی‌۱۲ و خانه آقای جعفری برگزار می‌شود، شرکت می‌کنم.

اینجا خانه امید اهالی است

نصرت رزوینی از اهالی شهید ایوبی ۱۰

از خوبی‌های خانم جعفری هرچه بگوییم کم است. چه کسی می‌تواند در دوره و زمانه‌ای که خیلی از مسائل به پول وابسته است، از حق خود و خانواده‌اش، برای برگزاری نماز جماعت اهالی بگذرد؟ این خودش مانند جهاد است؛ جهادی که برای آن خانه‌شان را در‌اختیار اهالی می‌گذارند تا نماز‌هایشان به جماعت اقامه شود و ثواب بیشتری داشته باشد.

خانه خانم جعفری حالا خانه خوبی‌ها و محبت و اعتماد است. او حتی زمان‌هایی که خودش در سفر است، کلید خانه اش را به من یا خانم برادران می‌دهد تا نماز بر‌پا شود و هیچ‌روزی به‌جز ایام کرونا نبوده است که درِ آن خانه به روی اهالی بسته باشد. آنجا خانه امید اهالی است. بهتر است درکنار برنامه‌های مذهبی برنامه‌های اردویی و فرهنگی و سفر نیز از همین جمع صمیمی آغاز شود؛ چون حالا دیگر اهالی مانند یک خانواده شده‌اند و جای این برنامه‌ها برایشان خالی است.

* این گزارش چهارشنبه ۲۵ بهمن‌ماه ۱۴۰۲ در شماره ۵۵۹ شهرآرامحله منطقه ۹ و ۱۰ چاپ شده است.

ارسال نظر