مهربان ساسانی، بانوی موفق محله ردّه با هنرش شریک شادی و غم بچههاست. او میگوید: سعی کردم برخلاف سنت مرسوم که چهره عروسکها انیمیشنی طراحی میشود، ثنا و سینا شبیه انسان واقعی باشند.
اگر عروس و دامادها در مدت حضورشان در ساختمان شهدای قرقی، چشمشان به نورسیدهای روشن و افتخار مادر و پدرشدن نصیبشان شود، مدت حضورشان در این منازل، به سهسال افزایش پیدا میکند.
سیدعلیرضا طالبیان میگوید: تعداد لباسهای توزیعشده در اولین سال زیاد نبود، اما در سالهای بعد بیشتر شد، سال گذشته، نزدیک به هزار دست لباس شامل لباس گرم، چادر و... بین خانوادههای نیازمند توزیع کردیم.
ازطریق معلمش فرم خادمیاری را برای پدرش آورد و یک هفته بعد، سیدرضا ظهیری در لباس خادمیاری مشغول خدمت شد. از ابتدا هم در مهمانسرای حضرت مشغول به کار شد.
خانم استیری میگوید: در این دنیا ما مالک نیستیم و هیچ چیزی مال ما نیست. خدا میخواهد از طریق نعمتهایش ما را امتحان کند. ما دستهای خدا روی زمینیم که باید از انسانهای نیازمند و دیگران دستگیری کنیم.
با طرح این پرسش که «میشود قدری از زمین باباجان را وقف مدرسه کنید»، ازسوی یکی از نوادگان مرحوم علیاکبر صدیق، هشت فرزند مرحوم تصمیم گرفتند قدمی بزرگ بردارند.
ریحانه بهشتی شد. این بهترین تیتری است که می توان برای «ریحانه بهشتی» استفاده کرد. بانوی ورزشکار مشهدی که پس از مرگش با اهدای اعضاء بدنش بسیاری را از مرگ نجات داد.