۲۱ سال پیش بانوان محله فردوسی، جلسات قرآن خانگی برپا کردند و همانجا تصمیم گرفتند مکتب حضرتزینب (س) را برای بانوان محله راهاندازی کنند. پول خرید زمین را از همین جلسات جمع کردند و خریدند.
یکی از ساکنان محله سرشور از ماجرای دعای خیر دیگران در زندگیاش میگوید: تأثیر دعای خیری را که از ته دل در حق آدم میشود، نباید دستکم گرفت.
بازنشستههای محله کارمندان دوم بهواسطه سالها همسایگی نهتنها خیلی خوب یکدیگر را میشناسند که به یک خانواده بزرگ شبیه شدهاند و پیوند همسایگی خود را از گذشته تا امروز حفظ کردهاند.
خیرانی از محله ثامن و دیگر محلات اطراف پای کار آمدهاند و با دارایی یا کالای تولیدی خود یک فروشگاه متفاوت را ساختهاند به نام «فروشگاه مهربانی» که درقبال خرید هیچکدام از کالاهایش پولی دریافت نمیشود.
نام منتصرالملک، نخستین شهردار مشهد بهدلیل وقفهای بزرگش در خاطرهها ماندگار شده است.
«اگر بنای تعطیلکردن مغازهتان را داشتیم، از شما دعوت نمیکردیم اینجا تشریف بیاورید.» این جمله، آغاز تلاش اعضای شورای حل اختلاف است که رویه دیگری برای رسیدگی به پروندههای ارجاعشده در پیش گرفتهاند!
دکتر شاهینفر میگوید: ساخت بیمارستان را واقعا از صفر شروع کردم. ابتدا خانهمان استیجاری، ولی بزرگ بود. بعد، آن را از صاحبش که از بستگان همسرم بود، با قیمت مناسب خریدیم. همانجا کار و زندگی میکردم.