همه میدانند حاجاحمد روزش را با زیارت حضرترضا (ع) شروع میکند؛ «همسایگی با حضرت نعمت بزرگی است، اگر یک روز به پابوسی آقا نروم، دلم میگیرد.»
خیلیها آرزوی پوشیدن لباس خادم ی حرم را دارند، اما مردم این نقطه از شهر خوب میدانند که این آرزو فقط درکنار بارگاه رضوی محقق نمیشود.
کفشدار قبل از تشرف هر زائری به حرم مطهر، چهرهبهچهره با او مواجه میشود و آخرین فردی است که هنگام بیرونآمدن نیز چهره زائر را میبیند.
طراحی چراغانی و کتیبههای حرم امامرضا (ع) از یک دهه پیش به جوانهای دهه شصتی سپرده شد و حالا سالهاست که صفرتاصد جلوهآراییها در داخل حرممطهر طراحی و ساخته میشود.
خادم ان باید متمایز از دیگران باشند. من همیشه تسبیح یا شکلات همراهم دارم تا به مردم بدهم؛ بچهها بیشتر از همه خوشحال میشوند.
با تکمیل بنای صحن عتیق، شاهعباس تصمیم میگیرد نظمی به امور حرم مطهر بدهد. از همین رو یکی از مسندهای مهم یعنی کشیکنویسی شکل میگیرد.
برای اولین سفارش، پیرزنی پا به مغازهاش گذاشت؛ او قرآنی قدیمی را آورده بود که تمام ورقهای آن از هم باز شده بود. میگفت یادگار پدرش است.