آدرس منزلش یکی از کوچههای خلج است. کوچهای بنبست که در انتهایش دو در حیاط قرار دارد. زنگ خانه از همان قدیمیهاست. وقتی زنگ میزنیم، فاطمه خانم شوریده با لبخند در حیاط را باز میکند و به خانه نقلیاش وارد میشویم. به گفته خودش 50متر بیشتر نیست. اما از همان فضای کم برای پرورش گل و گیاه استفاده کرده است.
حمید فرشچی میگوید: برای اطمینان از کارکرد آن، منتظر ماندیم فصل برداشت محصول برسد. سال گذشته اولین دستگاه خشککن ساختهشده را ارزیابی کردیم. به مدت 45 روز و هر روز 12 ساعت از آن استفاده میکردیم تا هرگونه مشکلی را بهسرعت برطرف کنیم و دستگاه تکمیل شود. پس از روزهای سخت و فشرده تست، امسال دومین سال پیاپی است که از این دستگاه استفاده شده است و زعفران نگینی تولید میشود که مرغوب است و آماده رقابت با بهترین محصولات برای عرضه در بازار است.
زمانی که ایده راهاندازی کارگاه سمنوپزی به ذهنش میرسد، هیچ سرمایهای در بساط ندارد که بتواند مواد اولیه را تهیه کند، اما باز هم نمیگذارد ناهمواریهای راه، او را از مسیر منحرف کند. یکمیلیون تومان وام میگیرد و با همان مبلغ مقداری گندم، بادام و آرد گندم را تهیه میکند؛ «خیلیها میگویند با دست خالی نمیشود کاری را شروع کرد، اما من اینکار را انجام دادم. کارگاه کوچک سمنوپزی ما خیلی زود به درآمدزایی رسید و من مبلغی را که وام گرفته بودم، در اقساط پنجاههزارتومانی برگرداندم.»
میترا محمدی پیش از اینکه فعالیتهای داوطلبانه خود در حوزه محیطزیست را شروع کند، در این حوزه افتخارات متعددی کسب کرده است. میگوید: درباره این اختراع مفید برای طبیعت، دو ثبت اختراع در کشور مالزی داشتیم و بعد از آن هم من با کار بیشتر روی این طرح، یک اختراع در ایران ثبت کردم. البته متأسفانه بهواسطه هزینه زیاد، هنوز راکتورهای مخصوص اینکار را نتوانستهایم برای تولید پلاستیکهای زیستی در کشورمان بهشکل انبوه برسانیم.
مسئول مرکز کارآفرینی رویش میگوید: برخی از این خانوادهها ممکن است به دلیل پیری و ناتوانی جسمی توان کارکردن نداشته باشند اما تعدادی هستند که توان کارکردن دارند. این افراد ابتدا آموزش میبینند بعد از آن میتوانند از وام اشتغالزایی که از طریق کمیته امداد و یا خیران در اختیارشان قرار میدهند، استفاده کنند.خوشبختانه در سایه این حمایتها تعدادی از خانوادهها به چرخه کارآفرینی و تولید وارد شدهاند و با کسب درآمد نیاز کمتری به کمکهای خیران دارند.
باید شصت سال را رد کرده باشد، عینکش را روی صورتش جابهجا میکند و سوزن را با دقت در چرم فرو میبرد. اولینبار است که در این کارگاه دست به چرم میبرد اما اولین تجربهاش را تجربهای قشنگ و شیرین مینامد! او از هفتم شهریور ماه یک روز در میان با دخترش به این مرکز میآید و چهار ساعت پای میز مینشیند. مسیری طولانی را از آن سر شهر در محله طلاب تا اینجا طی میکنند اما تا امروز یک جلسه هم غیبت نداشتهاند. فهیمه بهرامی دختر سیساله او از اهداف و آرزوهایشان میگوید، اینکه دلش میخواهد یک روز همراه مادرش کارگاه تولیدی کیف چرم داشته باشند.
شروع ماجرا و ارتباطش با محله نوده به 30سال قبل برمیگردد. زمانی که با همه سرمایهاش قطعه زمینی را در محله نوده میخرد و خانهای میسازد به این امید که آن را بفروشد و در جای دیگری ساکن شود اما هیچکس خانهاش را نمیخرد و او از روی ناچاری در محله نوده ماندگار میشود. 30سال از آن ماجرا گذشته است. او که تحصیلکرده حوزه علمیه است حرکتی انقلابی و جهادی را برای ارتقای سطح فرهنگی و اجتماعی محله نوده آغاز میکند. حرکتی که 30سال تمام طول کشیده و هنوز هم ادامه دارد. مهدی رحمتی همه زندگی، سرمایه و کارش را وقف کمک به مردم محروم محله نوده کرده است.