از آن آدمهایی است که میخواهد ماهیگیری را به دیگران یاد بدهد. نگاهش این است که همه زنان باید توانمند شوند. برای رسیدن به این نگاه که دیگر هدف اصلی زندگیاش شدهاست، تلاش خود را کرده و همت خود را برای توانمندی زنان بهخصوص زنان حاشیه شهر گذاشته است و به عنوان کارآفرین پیشران در این مناطق فعالیت میکند.
این بانوی فعال بیش از بیست سال است که به زنان، هنرهای دستی را رایگان و کمبها آموزش میدهد و با برگزاری نمایشگاههای مختلف، میکوشد بازاری ثابت برای هنرهای دستی زنان ایجاد کند.
در محلات مختلف منطقه۶ ، زندگی هر آدم، زنجیری است که به زنجیر دیگر قلاب شده است. آدمها دلگرم به بودن یکدیگرند و زندگی را هر چند سخت، در کنار هم پیش میبرند. این بار به سراغ این زنجیرها رفتیم. کارآفرینانی که باعث مهارتافزایی و اشتغالزایی دیگران شدهاند.
مجید قاسمی میگوید: در هر حرفهای، فوتوفن کوزهگری وجود دارد که حاصل یک عمر شاگردیکردن است. من سعی میکنم هرچه در این 25سال آموختهام را بیکم و کسر در اختیار شاگردانم بگذارم. حتی بیشتر از آن تلاش میکنم برخورد مناسب با مشتری، بازاریابی، انصاف و اعتماد به نفس، صداقت و روراستی، خوشقولی و تمرکز در کار را هم به این بچهها بیاموزم.
کفشهای زنانه مقابل در ورودی ردیف شدهاند و صدای خنده بچهها به گوش میرسد پردهای که جلو در نصب شده را کنار میزنیم، چند دختر خردسال در حال بازیکردن هستند و چند نفر از بانوان نیز با پارچه و الگو تمرین میکنند. دو سالی میشود که قسمتی از فضای مسجد حضرت ولیعصر (عج ) به کارگاه خیاطی برای زنان سرپرست خانوار تبدیل شده است با مسئول پایگاه بسیج حضرت زهرا(س) که این کارگاه کوچک را راهاندازی کرده است همصحبت میشویم تا از شکلگیری آن بشنویم.
صدیقه پاشنهطلا از بیستویکسالگی دستبهکار شدهاست. او که قبل از ازدواج هم اهل خلق آثار هنری بوده است، بعد از ازدواج، به دلیل مخالفت همسرش با کار بیرون از خانه، دست به کاری خانگی میزند. «قبل از ازدواج اهل کارهای هنری بودم و به مناسبت تولد دوستانم، برای آنها چیزهایی با خاک رس درست میکردم. همزمان کار بیرون هم داشتم و در آتشنشانی کار دفتری انجام میدادم. ازدواج که کردم، همسرم گفت با کار بیرون مخالف است و دوست ندارد بیرون از خانه کار کنم. من هم قبول کردم. در خانه کارهای هنری انجام میدادم.»
سال 93 بود که یکی از بانوان فعال فرهنگی و پیشقدم در کارهای خیر و نیکوکارانه محله تصمیم میگیرد کلاسهای مشاوره برای خانمهای محله و دختران جوان برگزار کند. کلاسهای مشاوره، فرزندپروری، اعتماد بهنفس، خودباوری و ... این اقدام زمینهای میشود برای پایهگذاری بزرگترین کانون فرهنگی در محله میثمشمالی که طبق آمار، نه تنها هزاران نفر از دختران و بانوان محله که از محلاتی چون مهرآباد، حسینآباد، دروی، گاز و ... نیز از برنامههای آموزشی این کانون بهرهمند میشوند.
حاج محمود همیشه خودش را بسیجی میدانست تا فرمانده! شجاعت و صلابتی که در کارش داشت زبانزد همه بود، شاید بتوان گفت خصلت خوب فرمانده ارتباط خوب او با کُردهای کردستان بود و با همکاری همانها توانست عملیات والفجر 4 را در خاک عراق انجام دهد.
کومله و منافقین در کردستان ساکن شده بودند و برای آشوب از هیچ کاری دریغ نمیکردند و وقتی میدیدند که فرماندههای خودشان با چند نفر محافظ رفت و آمد میکنند، در صورتی که شهید کاوه بسیاری از مواقع به تنهایی برای شناسایی میرفت و حاضر نبود جان کسی را به خطر بیندازد،بیشتر از او میترسیدند!