شهید صیاد شیرازی

سرهنگ اسماعیل یزدی‌نژاد، رکورددار حضور در جنگ تحمیلی
سرهنگ اسماعیل یزدی‌نژاد از همرزمان شهید صیاد شیرازی ، از رکوردداران جنگ بود؛ تمام هشت سال جنگ تحمیلی را در جبهه و خطوط مقدم حضور داشت.
فرماندهان خراسان از نگاه رزمندگان
سال‌1360 فرماندهی نیروی زمینی ارتش ایران را به عهده گرفت و عملیات‌های بسیاری را با منطق‌های نظامی و حساب‌شده راهبری کرد. با‌این‌حال هیچ‌گاه داشتن تانک و تفنگ را ملاک پیروزی نمی‌دانست و همواره تأکیدش بر خداباوری بود. این فرمانده متعهد ۲۱فروردین‌۷۸ درحالی‌که با خودرو شخصی به‌قصد عزیمت به محل کارش از خانه خارج شده بود، هدف گلوله تروریست منافق قرار گرفت و به شهادت رسید.
ایمان و اراده رمز فتح خرمشهر
بیش از 10سال از زندگی اش را در جبهه گذرانده است و در ریه هایش تاول های جنگ را به یادگار دارد. 70درصد شیمیایی یعنی زندگی وابسته به کپسول اکسیژن، وابسته به دارو و کورتون که به گفته خودش اصلی ترین دارویی است که بدون آن زندگی برایش تصورنشدنی است. محمدرضا مهری، سال64 خانواده اش را از فشار بمباران های تهران به مشهد فرستاد و بعد از جنگ هم محله آب و برق مشهد را برای زندگی انتخاب کرد تا ریه هایش که داغدار حمله های ناجوانمردانه بعثی ها بودند در آب و هوای این محله تاب بیاورند.
خانواده ارتشی «فرازی‌» در سنگر خدمت به وطن
عباس فرازی پدری است که به معنای واقعی با فرزندانش دوست و همراه است. این همراهی و دوستی را در شوخی‌ها و صحبت‌هایی که بینشان ردوبدل می‌شود، می‌توان حس کرد. شاید همین مهربانی و صمیمیت پدر با فرزندان باعث شده است که آن‌ها نیز دنباله‌رو شغل و خدمت پدر باشند و همگی نظامی هستند. می‌گوید: پیش از عملیاتی اعلام شد برای اصلاح رزمنده‌ها به مقر لشکر بروم. من هم وسایلم را برداشتم و به چادری که برای اصلاح برپاشده بود، رفتم. وارد که شدم، چند نفر از فرماندهان ارتش ازجمله سپهبدشهیدعلی صیادشیرازی را دیدم که در آن زمان فرمانده نیروی زمینی ارتش بود. سروصورت همه ازجمله سپهبدصیادشیرازی را اصلاح کردم.
100 ماه زندگی در خط مقدم
امیر طبسی که محاصره بانه را تجربه کرده است و از هم‌رزمان شهید صیادشیرازی بوده است، می‌گوید: وقتی در بانه بودیم گفتند که سرگردی می‌خواهد بیاید و اینجا را از محاصره در بیاورد. این سرگرد همان سپهبد علی صیاد شیرازی بود. یک‌بار برگه‌های تشویقی بچه‌ها را برایش بردم که امضا کند. گفت: بروم نماز بخوانم بعد می‌آیم و امضا می‌کنم. من هم گفتم: خدمت به خلق مهم‌تر است! با همان دست‌های خیس برگه‌ها را امضا کرد و بعد نماز خواند. آشنایی ما با هم از آنجا شروع شد و در عملیات‌ها کنارش بودم.
راوی بچه‌های آسمان
زهرا فرخی، متولد ۴ خرداد ۱۳۶۲ است، همه حسرتش این است که ای‌کاش در ۳ خرداد، سالروز آزادسازی خرمشهر متولد می‌شد تا می‌توانست به تاریخ تولدش بیشتر مفتخر باشد. نزدیک به ۲ دهه است که کار نویسندگی را آغاز کرده و در این مدت ۵ کتاب، ۴ ویژه‌نامه و ده‌ها مصاحبه و گزارش با خانواده شهدا، جانبازان و آزادگان را در کارنامه کاری خود دارد، البته به قول خودش یکی دو جین مصاحبه و نوشته‌های دست‌نخورده در خانه دارد که به‌واسطه وسواس فراوان روی نوشته‌هایش، فرصت تکمیل و چاپ آن‌ها فراهم نشده است.