کد خبر: ۲۹۵۵
۲۹ ارديبهشت ۱۴۰۱ - ۰۰:۰۰

چراغی که پهلوان روشن کرد

زورخانه‌ها از قدیم همیشه محل بروبیای آدم‌های سرشناسی بوده که سبیلشان حکم امضا داشته است؛ به‌ویژه آن‌هایی که روزی چند بار قامتشان موقع رد شدن از درِ کوتاه زورخانه به رسم ادب خم می‌شده‌است. استاد حسن ریاحی یکی از همین پهلوان‌هاست؛ کسی‌که نامش در تاریخ ورزش مشهد به‌عنوان تیز‌چرخ‌ترین زورخانه‌ای ثبت شده‌است؛ ورزشکاری از نسل بی‌تکرار زورخانه‌های دهه چهل و پنجاه شمسی که در 74سالگی هنوز هم چراغ پهلوانی را روشن نگه داشته است.

زورخانه‌ها از قدیم همیشه محل بروبیای آدم‌های سرشناسی بوده که سبیلشان حکم امضا داشته است؛ به‌ویژه آن‌هایی که روزی چند بار قامتشان موقع رد شدن از درِ کوتاه زورخانه به رسم ادب خم می‌شده‌است. 

استاد حسن ریاحی یکی از همین پهلوان‌هاست؛ کسی‌که نامش در تاریخ ورزش مشهد به‌عنوان تیز‌چرخ‌ترین زورخانه‌ای ثبت شده‌است؛ ورزشکاری از نسل بی‌تکرار زورخانه‌های دهه چهل و پنجاه شمسی که در 74سالگی هنوز هم چراغ پهلوانی را روشن نگه داشته است.

 روز فرهنگ پهلوانی و ورزش زورخانه‌ای را بهانه قراردادیم و با این پهلوان که طراح و بانی ساخت زورخانه شهدای شهرداری است، به گفت‌وگو نشستیم تا از پاگرفتن یکی از زورخانه‌های پایین‌خیابان بگوید که به پاس خدمات او در ورزش زورخانه‌ای، سال1394 به نام «استاد حسن ریاحی» تابلو خورد.


کسی به گردم نمی‌رسید

استاد حسن ریاحی از آن پیرهای زورخانه‌ای است که عددهای شناسنامه حریفش نشده‌اند و در این سن که خودش دیگر نمی‌تواند وارد گود شود، بازهم دو زورخانه را در محله عیدگاه و پایین‌خیابان مدیریت می‌کند؛ پیشکسوتی که با ورودش به زورخانه، مرشد زنگ می‌زند و ورزشکاران برای سلامتی‌اش صلوات می‌فرستند.

برادرم حسین که بزرگ‌تر خانه بود، پایم را به زورخانه بازکرد. نوجوان بودم و در زورخانه به رفت‌وآمد افراد دقت می‌کردم

استاد با یادی از دوران کودکی و نوجوانی‌اش، جایگاه امروزش را نتیجه تلاش و سرسختی سال‌های دور می‌خواند و می‌گوید: برادرم حسین که بزرگ‌تر خانه بود، پایم را به زورخانه بازکرد. نوجوان بودم و در زورخانه به رفت‌وآمد افراد دقت می‌کردم. می‌دیدم که مرشد برای برخی افراد زنگ می‌زند و صدای صلوات بلند می‌شود.

این افراد یا ثروتمند بودند یا گردن‌کلفت یا هم زحمت‌کش ورزش. با خودم گفتم من که پول‌دار نیستم، اهل بزن‌بزن و دعوا هم که نیستم، اما می‌توانم جزو گروه سوم باشم. به همین دلیل پس از ثبت‌نام در زورخانه (باشگاه بهرامی) شب‌وروز تلاش کردم. پس از سه ماه ورزش از مدیریت زورخانه به من اعلام کردند چون خوب چرخ می‌زنم، دیگر نیاز به پرداخت شهریه ندارم. همین موضوع مشوقم شد تا بیشتر برای ورزش زورخانه‌ای وقت بگذارم و چنان چرخ بزنم که کسی به گردم نرسد.


با چرخ‌زدن به کربلا رسیدم

به‌یادماندنی‌ترین چرخ‌های استاد ریاحی مربوط به مسابقات استانی و کشوری در سال‌های دهه1340شمسی است. او با یادی از ضرب‌های مرحوم ببر حسینی می‌گوید: آن زمان سیصد تا چهارصد دور می‌چرخیدم و هشت سال نفر اول کشور در چرخ‌زدن بودم. به همین دلیل به مسابقاتی که در کشور عراق برگزار می‌شد، راه پیدا کردم و در سال‌هایی که زیارت کربلا قدغن بود، من به‌واسطه هنرم در چرخ‌زدن به پابوسی آقا امام‌حسین(ع) رفتم. 

آن روزها بهترین مرشد مرحوم ببر حسینی بود که ضرب‌گرفتنش به ورزشکار قدرت می‌داد. پس از بازگشت از این مسابقات به چرخ‌زدن روی تریلی برای ثبت رکورد دعوت شدم. آن روز قراربود تریلی از حرم مطهر به سمت میدان شهدا حرکت کند و من و چند چرخ‌زن دیگر هم روی آن چرخ‌بزنیم که کار آسانی نبود. مرحوم ببر حسینی اولین ضرب را که گرفت، من شروع به چرخیدن کردم و وقتی دست کشید، خودم را در میدان شهدا دیدم. کل این مسیر را روی تریلی بدون لحظه‌ای ایست چرخیده بودم.


قصه ساخت زورخانه‌

نام استاد ریاحی هشت سالی است که روی زورخانه‌ای در پایین‌خیابان(خیابان وحدت) نشسته است؛ زورخانه‌ای 27ساله که خودش طراح و بانی ساخت آن در سال1372 شده‌است: باشگاه بهرامی که پس از پیروزی انقلاب اسلامی به «جوانان اسلامی» تغییر نام پیدا‌کرد، به‌دلیل ساخت درمانگاه توسط آستان قدس، در طرح خرابی قرارگرفت.

امیری‌پور همان زمان با دادن زمین موافقت کرد و به پیشنهاد خودم چهارصدمتر زمین در حاشیه خیابان وحدت، جلو ساختمان تربیت‌بدنی شهرداری برای ساخت زورخانه داد

 همان زمان من زورخانه چمران را اجاره و هشتاد ورزشکار جمع کردم. علاقه این افراد و خودم باعث شد تا به فکر راه‌اندازی زورخانه توسط شهرداری بیفتم. در دوران شهرداری اکبر صابری‌فر طرح را مطرح کردم و در دوران شهرداری عباس امیری‌پور به او که برای دیدن به زورخانه چمران آمده بود، گفتم باشگاه مال ما نیست و مثل این است که نانمان را سر سفره مردم بخوریم. امیری‌پور همان زمان با دادن زمین موافقت کرد و به پیشنهاد خودم چهارصدمتر زمین در حاشیه خیابان وحدت، جلو ساختمان تربیت‌بدنی شهرداری برای ساخت زورخانه داد.

استاد ریاحی آغاز ساخت این زورخانه را زمستان سال1372 می‌خواند و تعریف می‌کند: هوا سرد بود. با وجود این گودی درست کردیم و درحالی که برف هم می‌بارید، امیری‌پور را برای کلنگ‌زنی سر زمین آوردیم. بعد از آن با کمک مالی شهرداری و خیران که چون من را می‌شناختند، همراهی می‌کردند. طی دوسال با هزینه‌کرد 35میلیون تومان زورخانه ساخته شد.

از آن زمان تاکنون زورخانه تعطیل نشده است و به پاس خدمات ریاحی در ورزش زورخانه‌ای سال1394 پیش از نصب پلاک افتخار پهلوانی بر سردر منزلش، تابلو زورخانه شهدای شهرداری به نامش شد؛ زورخانه‌ای که روزانه 170ورزشکار به خود می‌بیند و ماه رمضان امسال با برگزاری جشن گل‌ریزان و جمع‌کردن 350میلیون تومان، بانی آزادی زندانی‌های زیادی شد.

ارسال نظر