کد خبر: ۷۷۷۷
۲۴ آذر ۱۴۰۲ - ۱۱:۰۰

میترا، دختر حافظ شعرها

میترا نوایی، دانش آموز کتاب‌خوان و دکلمه‌نویس محله فرهنگیان است که بزرگ‌ترین تفریحش در کودکی، داشتن و خواندن کتاب‌های شعر و البته شاعری بوده است.

میترا نوایی، دانش آموز کتاب‌خوان و دکلمه‌نویس محله فرهنگیان است که بزرگ‌ترین تفریحش در کودکی، داشتن و خواندن کتاب‌های شعر بوده و حالا که به نونهالی رسیده، همچنان عاشق مطالعه و شعر و شاعری است.

دختری که خوش‌صحبتی و سخنان سنجیده‌اش، او را بزرگ‌تر از هم‌سالانش نشان می‌دهد. با این دانش‌آموز دکلمه‌نویس به بهانه برنده‌شدنش در مسابقه کتاب‌خوانی مدرسه به گفتگو پرداخته‌ایم.

 

کتاب‌به‌دست‎‌بودن پدرم، من را کتاب‌خوان‌کرد

میترا کتاب‌خوانی را پیش‌از شروع دبستان آغاز کرده ‎است. خودش درباره آن روز‌ها این‌طور می‌گوید: «در مهد کودک، خواندن را یاد گرفتم و بعد‌از آن، با دیدن و تقلید از پدرم که در خانه مطالعه می‌کرد، کتاب خواندن را شروع کردم. اوایل کتاب داستان می‌خواندم، اما چون پدرم اهل شعرخواندن بود، من هم به‌سمت خواندن شعر‌های حافظ کشیده شدم و سعی می‌کردم آن‌ها را حفظ کنم. کم‌کم علاقه‌ام بیشتر شد و شروع به مطالعه شعر‌های شاعران دیگر مثل سهراب سپهری، شهریار و رحمان‌دوست کردم.»

 

با اقوام مشاعره می‌کنم

یکی از علاقه‌های میترا، دیدن برنامه‌های مشاعره از تلویزیون و شنیدن شعر است. او می‌گوید: «با دیدن برنامه‌های مشاعره بود که به حفظ شعر علاقه‌مند شدم. الان کمی شعر حفظ کرده‌ام و به مشاعره با دیگران علاقه دارم. در جمع‌های خانوادگی با بزرگ‌تر‌ها مثل عمویم، مشاعره می‌کنم یا در خانه، با پدرم که او هم شعر‌های زیادی را حفظ است، مسابقه ‌می‌گذارم.»

او ادامه می‌دهد: «چون هنوز معنی خیلی از کلمات را نمی‌دانم، گاهی معنای درونی و دوم شعر‌ها را متوجه نمی‌شوم، اما به‌خاطر شعر‌خواندن زیاد، معنای ظاهری آن‌ها را درک می‌کنم.»

میترا به‌خاطر همین مهارتش در شعرخوانی، در بسیاری از برنامه‌های مدرسه مشارکت می‌کند. برای نمونه، زمانی که قرار باشد یکی از مسئولان به مدرسه دعوت شود، او با مشاوره مسئولان مدرسه، شعری را به نشانه میزبانی از مسئولان انتخاب‌ می‌کند.

او که هنگام صحبت‌کردن، از واژه‌های خوبی استفاده می‌کند، این توانایی‌اش را میراث پدر و نیز مراوده با عمه‌های تحصیل‌کرده‌اش می‌داند.

 

به خواندن کتاب‌های دفاع‌مقدس علاقه دارم

میترا که دانش‌آموز درس‌خوانی است، درحال حاضر، پایه ششم دبستان را با معدل‌۲۰ سپری می‌کند. او در خانه، کتاب چندانی ندارد و کتاب‌های مورد‌علاقه‌اش را از کتابخانه محل زندگی‌شان یا طرح «بوستان در بوستان» شهرداری تهیه می‌کند.  

خودش تعریف می‌کند: «هر هفته دوبار برای امانت‌گرفتن کتاب به کتابخانه می‌روم. تابه‌حال حدود صدکتاب خوانده و حتی بعضی از آن‌ها را چندبار مطالعه کرده‌ام.» 

کتاب می‌خوانم تا اطرافم را بهتر درک کنم و در رسیدن به هدف آینده‌ام پشتوانه‌ام باشد

او که معتقد است مطالعه در زندگی‌اش خیلی تاثیر داشته، ادامه می‌دهد: «کتاب می‌خوانم تا اطرافم را بهتر درک کنم و در رسیدن به هدف‌های آینده پشتوانه‌ام باشد. اطرافیانم می‌گویند مطالعه زیاد من، باعث شده بیشتر از سنم، مسائل را متوجه شوم و حتی دوستانم در کلاس، من را دانشمند صدا می‌کنند.»

میترا در این سن، علاقه خاصی به خواندن کتاب‌های دفاع مقدس دارد. او که به‌تازگی، خواندن کتاب «دختر شینا» را به پایان رسانده، در حال حاضر به مطالعه دایره‌المعارف روی آورده است و هدف از این کار را افزایش دانش و اطلاعات عمومی‌اش می‌داند.

 

برنده مسابقات کتاب‌خوانی

حرف از مسابقه که به میان می‌آید، می‌گوید: «اولین‌بار در دوران پیش‌دبستانی در مسابقه کتاب‌خوانی شرکت کردم که به‌عنوان نفر اول، دستگاه مخلوط‌کن به من جایزه دادند، درحالی‌که من منتظر بودم کتاب هدیه بگیرم، نه یک وسیله آشپزخانه!»

او امسال نیز در مسابقه کتاب‌خوانی مدرسه شرکت کرده که در سطح کلاس، اول و بین صدنفر مدرسه، دوم شده است. او امیدوار است که بالاخره روزی در مدرسه‌شان، مسابقه مشاعره هم برگزار کنند تا او بتواند در آن شرکت کند. یکی دیگر از خواسته‌هایش، این است که همه کتاب‌های کتابخانه مدرسه، متناسب با سن دانش‌آموزان باشد.

 

شروع دکلمه‌نویسی

یکی از کار‌های معمول میترا، خواندن روزنامه است و هر روز، وقتش را صرف این کار می‌کند. خودش دراین‌باره می‌گوید: بیشتر مطالب روزنامه را می‌خوانم و هر قسمت را که متوجه نشوم، از پدر یا مادرم می‌پرسم؛ حتی گاهی مثل کتاب‌های داستانی که برای برادر و خواهر کوچک‌ترم می‌خوانم، برای بزرگ‌تر‌ها روزنامه می‌خوانم.»

او ادامه می‌دهد: «موقع روزنامه‌خواندن سعی می‌کنم غلط‌های املایی را بگیرم. مواقعی که به میهمانی می‌رویم، اگر روزنامه و مجله‌ای به چشمم بخورد، آن‌ها را برمی‌دارم و مطالعه می‌کنم.»

میترا دکلمه نویس نیز هست و درباره شروع این کار می‌گوید: «دو سال‌قبل، در یک میهمانی، بچه‌ها شروع به پاره‌کردن روزنامه‌ها کردند. من تکه‌های آن را جمع کردم و بعد از خواندن دکلمه‌ای در روزنامه، به فکر افتادم خودم هم دکلمه بنویسم. تابه‌حال بیشترین موضوع دکلمه‌هایم، درباره امام‌زمان (عج) بوده است.»

بخشی از دکلمه میترا نوایی با موضوع انتظار:
امروز جمعه است، ولی او نیامد
شاید بشنود صدای شکستن بغض شیشه‌ای‌ام را
شاید خدا کند که بشنود و بیاید
 و من را رها کند از این همه گره
یا‌مهدی، یا صاحب‌الزمان (عج) بیا

* این گزارش چهارشنبه، ۵ اسفند ۹۴ در شماره ۱۸۶ شهرآرامحله منطقه ۱۰ چاپ شده است.

ارسال نظر