موسیقی

به‌سوی عالم معنا
علی‌اکبر پورزند، شاعر گمنام کوی کارمندان است. متولد1336 و ساکن قدیمی این محله که گذشته محله‌اش را خوب به یاد دارد. او را به‌عنوان شاعر به ما معرفی کردند اما بعد که حرف‌هایش را شنیدیم و از جزئیات زندگی‌اش باخبر شدیم دیدیم شاعری فقط یک وجه زندگی اوست. پورزند سال‌هاست که دوتار می‌نوازد، یک‌باره شغلش را رها می‌کند و به قول خودش به سوی عالم معنا می‌رود...
 محمدجواد پناهی: قاری خوب باید به دستگاه‌های موسیقی مسلط باشد
محمدجواد پناهی کودکی‌اش در مهدیه‌ها و مکتب‌خانه‌های نوغان و تپل‌محله گذشته است و این روزها به پاس همان زحمات کودکی جزو قاریان بین‌المللی شناخته می‌شود. کسی‌ که کارش را با تقلید شروع کرده و بعدها با تسلط بر دستگاه‌های موسیقی ، آن را بسط داده است.
در هم تنیدگی پارچه‌و بوم
تا وقتی بچه هستی نقاشی فقط یک تفریح است، یک سرگرمی دلنشین که با یک بسته مدادرنگی 12رنگ در دفتر نقاشی می‌کشی و فردا از معلم نقاشی انتظار به‌به و چه‌چه و نمره20 داری. اما حالا و بعد از 15سال گذران زندگی در حوزه هنر، می‌توانم بگویم نقاشی کردن را عین زندگی کردن لمس کرده‌ام، نقاشی برای من همانند راه رفتن، نفس کشیدن، غذاخوردن و کارکردن در زندگی جریان دارد و با من در حرکت است.
صدای رویش
تابستان سال۸۷ بود که یکی از فعالان پایگاه بسیج شهید قدوسی درخیابان میثم، پیشنهاد راه‌اندازی گروه سرود پایگاه را مطرح کرد. گروهی که در ابتدای راه فقط برای جذب نوجوانان محله به‌ فعالیت‌های فرهنگی شکل گرفت، اما طی ۱۳سال نه‌تنها در مشهد که در کشور پرآوازه شد.
جای خالی موسیقی رضوی
مهدی حسنی می‌گوید: موسیقی رضوی نه‌تنها باید به دور از غنا باشد، بلکه لازم است شنونده را به معرفت و شناخت رضوی برساند. ابیات «ای آستان قدس تو تنها پناه من، بر خاک باد پیش تو روی سیاه من/ می‌آید از درون ضریحت شمیم عشق، پیچیده در هوای حرم سوز و آه من» با وجود اینکه بارها و بارها در محافل مختلف خوانده شده، چون از احساس قلبی شاعر برخاسته باز هم اثرگذاری خود را دارد و هر بار دل شنوندگانش را به آستان حضرت رضا(ع) پیوند می‌دهد. ساخت آهنگ رضوی تأثیرگذار را هم کسی می‌تواند انجام دهد که دل در گنبد و بارگاه شمس‌الشموس داشته و در حریم آن چرخ زده باشد.
نغمه‌های اصیل را هرگز فراموش نکن
در میان بی توجهی بسیاری از مسئولان به موسیقی نواحی، علی قمصری (آهنگ ساز و نوازنده موسیقی ایرانی) برای پاسداشت موسیقی مقامی سفری هنری را به دور ایران آغاز کرده است. سفری که با تارنوازی او در مکان های تاریخی استان های مختلف کشورمان همراه است. قمصری که این پروژه را بدون حمایت هیچ نهادی و مستقل پیگیری می کند در برخی شهرها با نوازندگان و هنرمندان بومی آنجا نیز به هم نوازی می پردازد. سفر او چندی پیش به خراسان رسید، خراسانی که موسیقی نواحی اش گنجینه ارزشمند تاریخ ایران است.
زخمه بر تار، با سرانگشتان ترک خورده پای کوره
تف کوره آجرپزی، ملال قالب زدن هر روزه آجرها، دستان پینه بسته ستایش 8ساله، موهای کبره بسته و شانه نکرده کوثر، چهره تکیده پدر... خلاصه زندگی خانواده فضل‌احمد رستمی را می‌توان در همین چند جمله کوتاه خلاصه کرد. خانواده‌ای که در میانه آشوب زندگی می‌کنند باوجوداین اما همسایه ساده‌ترین خوشی‌ها هستند. این را وقتی می‌فهمم که مهمان خانواده آن‌ها می‌شوم در حالی که یک روز سختِ کار در کوره را از سر گذرانده‌اند. ستایش لیوان آب خنکی به دست پدر می‌دهد، فضل‌احمد عرق پیشانی‌اش را با عرق‌چین چروکیده توی جیبش پاک می‌کند، یکی از دوتارهای آویزان به دیوار را برمی‌دارد و با سرانگشتان زخمی‌اش زخمه بر تارهای آن می‌زند.