موسیقی

نرگس حاجتی با هزینه شخصی گروه‌های سرود حرفه‌ای را در مناطق کم‌برخوردار رهبری می‌کند
من دانش‌آموز دهه‌شصتی هستم و با همین هم‌خوانی‌ها در مدرسه بزرگ شدم و در روزهای دانشجویی هم مداحی و تواشیح را بر عهده داشتم. علاقه‌ای که از سوم دبستان در من پا گرفت، تا امروز ذره‌ای کم نشده است. به‌دنبال همین، وقتی وارد بسیج شدم، دخترهای رده سنی نوجوان و جوان را جمع کردم و گروه هنری بانوان را با نام یاس نبی (س) در پایگاه بسیج شهیدتهرانی‌مقدم در محله طلاب شکل دادم.
روایت زندگی هنرمند محله ارشاد که از آخر راه زندگی‌، آغازی دوباره ساخت
زندگی سمانه احسانی‌نیا سه قصه متفاوت دارد. یکی قصه زندگی‌اش تا آخرین روز سال 1383، دیگر قصه زندگی‌اش در همان دوران و مشکلات روزها و ماه‌های اولیه قطع نخاع شدن و قصه سوم که به نظر می‌رسد الهام‌بخش‌ترین قصه زندگی او برای ما باشد مربوط به سال‌هایی است که در آسایشگاه فیاض‌بخش زندگی کرده است. خودش این‌گونه شرح می‌دهد: «در آسایشگاه فیاض‌بخش زندگی کردن روحیه آدم را متفاوت می‌کند. دیدن تلاش و فعالیت بچه‌های آنجا و خلوتی که با خدای خودم داشتم خیلی مرا به این فکر فرو برد که باید چه کاری برای ادامه زندگی جدیدم انجام دهم.
ابراهیم شادکام قید سنگنوردی را زد تا انگشتانش را برای هنر حفظ کند
ابراهیم سازش را به داخل پادگان می‌آورد و هر زمانی که وقت داشته برای دل خودش ساز می‌زده است. تا اینکه دست بر قضا یکی از افسران او را در حال ساز زدن می‌بیند. او درباره آن لحظه‌ها توضیح می‌دهد: داخل آسایشگاه سازم دستم بود و می‌نواختم. در همان حال افسری وارد شد. خشکم زد. در یک لحظه خود را در دادگاه نظامی دیدم و کارم را تمام شده حساب کردم اما رفتارش برایم شوک‌برانگیز بود. با خوشرویی آمد مقابلم و گفت سازهای سنتی را دوست دارد، ردیف‌ها و آواز ایرانی را می‌شناسد و از طرفداران هنر است.
معماری که شش کلاس سواد دارد اما هنرش بسیاری از بناهای خراسان را ماندگار کرده است
خاطرات خلیلی به اندازه یک عمر سفر است اما نه سفری معمولی، بلکه یک عمر هنر در سفر. او ادامه می‌دهد: بعد از آن به کلات نادری رفتیم، فرش کردن کلات نادر هم ماجرای جالبی بود. اگر به کلات نادری رفته باشید حتما دیده‌اید آجرهای کف آن شش‌ضلعی است. ما آن آجرها را به روش خاصی در مصلی مشهد پختیم و در کلات نادر فرش کردیم. ما در مصلی مشهد حتی کاشی‌پزی هم می‌کردیم که کوره‌های آن هنوز وجود دارد. آن زمان بردن آجرها از مشهد تا کلات کار ساده‌ای نبود. امکانات مانند الان نبود که دو ساعته به کلات برسیم. نه جاده، جاده درستی بود و نه ماشین. در آنجا فقط یک ماشین امکان رفتن داشت ظهر که ماشین حرکت می‌کرد 12شب به کلات می‌رسیدیم.
کودک ساکن محله راهنمایی برای سرسبزی محیط اطرافش می‌کوشد
آن چیزی که این روزها سام را نسبت به سایر هم‌سن و سالانش متفاوت کرده اقدام زیبای او درباره درختان یکی از خیابان‌های بخارایی است. بی‌شک افرادی که گذرشان به این خیابان افتاده باشد پلاکاردی متصل به درختان را دیده اند. پلاکاردی که با خود یک مضمون را به همراه دارد همسایه گرامی، لطفا همراه با آوردن کیسه زباله یک پارچ آب هم برای این درخت تشنه بیاور.
دانش‌آموز نخبه: آرزو دارم برای جامعه مفید باشم
پرنیان بکائیان یکی از دانش‌آموزان موفق مدرسه حضرت زینب(س) مصلی‌نژاد است که توانسته در المپیاد ریاضی سنگاپور مدال طلای مرحله اول مسابقات را به دست آورد. او از چهارسالگی، ساعت‌ها روبه روی تلویزیون می‌نشست و برنامه‌های علمی را گوش می‌داد. اکنون نیز با یک سال جهشی خواندن در مقطع چهارم درس می‌خواند.
روایت خانواده مصلحی که معلم دانش‌آموزان نابینا و کم‌بینا هستند
مریم، محبوبه و سعید مصلحی دو خواهر و یک برادر از بین 6 فرزند خانواده مصلحی هستند که در روستایی از توابع بردسکن به دنیا آمدند. به گفته آن‌ها ازدواج فامیلی پدر و مادر سرنوشت امروز آن‌ها را رقم زده است که البته شکایت یا نارضایتی از این موضوع ندارند. از بین 6 فرزند خانواده مصلحی، 4 فرزند دچار بیماری آرپی (RP) هستند، بیماری که در گذر زمان فرد بینایی خود را از دست می‌دهد یا به حداقل توان بینایی می‌رسد و از سویی هم از همان دوران کودکی قادر به بینایی در فضاهای کم نور نیست.