«مینا روحانی» سال اولی که کنکور میدهد، شیمی پذیرفته میشود و 2 ترم میخواند؛ اما انگار معلمی او را فرا میخواند تا دانشگاه را رها کند و بهجایش تربیتمعلم را انتخاب کند. آن علاقه به شیمی حالا در مباحث علوم به کارش میآید و خودش هم به انجام آزمایش های شیمیایی کتاب درسی علوم شوق زیادی دارد. 25 سال خدمت کرده و در حال حاضر آموزگار مدرسه 13آبان محله عنصری است. سال پیش سرگروه علوم ناحیه میشود و در بین گروههای آموزشی علوم در سطح استان رتبه اول را کسب میکند، اما خودش از این سِمت انصراف میدهد و میگوید: «من در کلاس و در بین بچهها عشق میکنم»
سال 68 واحد خواهران دانشگاه شهید مطهری در مشهد تأسیس میشود. کوچه فروغ در گنبد سبز پذیرای اولین دانشجویان مشهدی است. دانشگاه ی که اولین دانشجویانش از سال آخر دبیرستان شهید مطهری به این دانشگاه راه پیدا میکنند. اولین رشته مورد پذیرش فلسفه است. در سال1375 فقه و حقوق اسلامی هم به این جمع اضافه میشود. فضای کم آموزشی باعث میشود که این بار به میدان توحید بروند تا در انتظار ساخت مکان فعلی باشند. 2 سال هم کوچه حسین باشی میزبان این دانشگاه است تا در سال 1382 ساختمان تازه دانشگاه مطهری در خیابان کوشش شروع به کار کند.
خیابان مجیدیه9 از جمله معابر قدیمی منطقه12 است که مراحل احداث آن از اواسط دهه80 آغاز شدهاست. این خیابان، معبری به موازات بزرگراه آیتالله هاشمی رفسنجانی است که نقش پررنگی در کاهش بارترافیکی این بزرگراه دارد و به عنوان یک شاهراه، معابر اصلی منطقه12 نظیر مجیدیه، رحمانیه، الهیه و... را به یکدیگر متصل میکند.
شخصیتهایی که باعث آشناییام با ادبیات شدند آنقدر برای خودشان سختگیر بودند که من هم همانطور تربیت شدم. بهقدری این شخصیتها انسانهای بزرگی بودند که همیشه فکر میکردم قلم به دست گرفتن در حضور اینها خطاست. بارها بخشهایی از مقالهها را ترجمه و بعد هم رها میکردم. آنموقع مانند الان نبود که هر کارشناسی کتابی بیرون بدهد با عنوان مترجم، شاعر و نویسنده. دوستان عهد شباب همیشه میگفتند: «پس کی کتابی را ترجمه میکنی؟» و من اصطلاحی داشتم که همیشه میگفتم:«عن قریب» و این عن قریب حدود 30سال طول کشید.
میترا مرامی، یکی از دانشآموختگان رشته صنایع دستی، گرایش بافت فرش دستباف در دبیرستان راهنور است. او با اینکه تنها 20سال دارد، چندین بار در رقابتهای کشوری «بافت فرش» و «بافت زیلو» رتبه برتر را به دست آورده و از بافندههای متبحر بولوار شاهنامه و محله چهاربرج به حساب میآید. او سال 97 در جشنواره کشوری هنرهای تجسمی که در استان چهارمحال و بختیاری برگزار شد، شرکت کرده و رتبه اول مسابقات را در رشته «بافت فرش» از آن خود کردهاست.
نجیبه حاجیپور، سال ۱۳۵۷ در روستای چشمهپونه مشهد به دنیا میآید اما اصالتش به روستای «ماهخونیک» بیرجند برمیگردد، روستایی که همه اهالی آن کوتاه قامت هستند. قد و قامت نجیبه هم مانند پدرانش کوتاه است، یک متر و 15 سانتیمتر، این بانوی خودساخته باوجود مشکلات عدیده جسمانی و مالی، در رشته مدیریت بازرگانی مشغول به تحصیل است. او علاوه بر درسخواندن، کار هم میکند، سالها است که برای گذران مخارج زندگی تایپیست پایان نامههای دانشجویی است. نجیبه تاکنون 12عمل جراحی بر روی پاهایش انجام داده تا فقط سرپا باشد و بتواند راه برود.
محمد حنیفپور، استاد فلسفه، روانشناس و پژوهشگر مسائل اجتماعی ساکن محله جاهدشهر است. او بیش از 3دهه سابقه تدرس روانشناسی مدرن در مراکز آموزش عالی کشور را دارد و تاکنون 4کتاب و 22 مقاله بینالمللی را در زمینه فلسفه اسلامی به رشته تحریر درآورده است. او در مقاطعی عهدهدار سمتهایی همچون بخشدار داورزن، معاون فرماندار تربت جام و درگز و معاون مدیرکل امور اجتماعی، انتخابات و تقسیمات کشوری استانداری خراسان بوده و تاسیس 10 شهرستان جدید، برگزاری بزرگترین جشنواره توانمندیهای شهرستانهای خراسان و راهاندازی و تأسیس ۳۰۰ تشکل غیردولتی و سمنها از جمله خدمات محمد حنیفپور در ارگانهای دولتی است.