ارزش سوادآموزی برای این دانشآموزان فلکشده یا چوب کف دستخورده یا مداد لای انگشت گذاشته، آنقدر زیاد است که هنوز که هنوز است، قدردان ملّایشان باشند و یک خدابیامرزی قرص و محکم نثارش کنند و بگویند که «از روی غضب نبود که چوب میخوردیم؛ که اگر کتک نمیخوردیم، درس یاد نمیگرفتیم.
سمیه نجاتزادگان از اتاق دو لَتی میگوید که سفره بزرگی از این سر اتاق تا آن سرش پهن میشد، اما درِ این اتاق تا شب و بعداز افطار و آمدن میهمانها بسته بود.
بعضی از خانوادهها دو قالی پشمی دستباف داشتند که سالی یک بار آن هم در ایام نوروز و برای میهمانهای نوروزی استفاده میکردند. این قالیها از اول فروردین در خانه پهن بود تا میهمانها روی آن بنشینند.
زنهای حصارسرخ، هرسال همین موقعها، بساط سمنوپزانشان بهراه است. همین موقعها هرسال، توی هر کوچه و محله، دیگی برپاست و چند خانم چادربهکمربسته، آن را هم میزنند تا سمنویش ته نگیرد.
اهالی محله فردوسی ماه رمضان امسال دیگر صدای گرم و گیرای سحرخوانشان را نمیشنوند.
فریده چاردهی فقط با طلق و پارچه، فضا و سبک زندگیهای قدیم را تصویرسازی میکند. بهگفته خودش این هنر در کل ایران منحصربهفرد است و تا حالا ندیده و نشنیده که کسی مشابه کار او را انجام دهد.
در طبس قدیم رسم بر این بود سه روز عروس به تخت میشد و زن و دخترها بهاصطلاح میآمدند به «سیل عروسی» یعنی تماشای عروس. عروس را در ایوان خانه روی صندلی مینشاندند و از دور و نزدیک میآمدند به تماشا.