محله چهاربرج

محله
منطقه ۱۲

چهاربرج

محله چهاربرج در گذشته چهار برج دیدبانی داشته است. اولین ساکنان چهاربرج نیرو‌های نظامی بودند که حدود ۳۰۰ سال پیش برای مقابله با حمله ترکمن‌ها و ازبک‌ها در این قلعه ساکن شده بودند. این محله از سال ۹۲ به محدوده شهری پیوست. چهاربرج با برخورداری از یخدان، خانه تاریخی و موزه، محور گردشگری بولوار شاهنامه است.

محله چهاربرج
روضه 50ساله، میراث سید محمدتقی رضوی در چهاربرج
سید محمد تقی رضوی، مداح قدیمی چهاربرج را همه اهالی محل می‌شناسند و بارها و بارها همراه و همگام با مداحی‌های سوزناکش عزاداری و سینه‌زنی کرده‌اند، سید که بیش از 50سال از عمرش را به مداحی برای امام حسین(ع) گذرانده، معتقد است که با نظر و لطف امام رضا(ع)، نوکری خانه و مداحی در وصف ارباب نصیب او شده است. سید چهاربرجی شاگردان زیادی را تربیت کرده که هرکدام از آن‌ها الان برای خودشان یک پا مداح هستند، علی اسلامی نژاد یکی از این افراد است که از سن 12سالگی مداحی را آغاز کرده و علم‌گردانی هم می‌کند. این دو مداح از دونسل متفاوت، ما را با آداب و رسوم اهالی چهابرج در آغاز ماه محرم و عزاداری امام حسین(ع) آشنا می‌کنند.
بازی چوب در دستان معرق‌کار برتر استان
محبوبه دلدار در دوراهی انتخاب رشته‌های پزشکی و هنری، وارد هنرستان کار و دانش شده و در رشته صنایع دستی، گرایش چوب مشغول به تحصیل می‌شود. تخصصش در منبت و معرق است، دست‌های نقش‌آفرین او 5 سالی است که فعالیت هنری دارند و در هجده‌سالگی با کسب رتبه برتر مسابقات آموزشگاه‌های علمی و کاربردی استان خراسان رضوی ، ‌عنوان معرق‌کار برتر هنرستان‌های مشهد را به دست آورده‌است.
هم‌بازی با «سفیدبرفی» و «رنگین‌کمان»
امیرعلی صداقت و محمدجواد رضوی که ساکن محله چهاربرج و دانش‌آموز کلاس چهارم هستند، وظیفه پرورش حیوانات را برعهده دارند. پدربزرگشان وقتی از علاقه این دو نوه‌اش به حیوانات آگاه می‌شود، بخشی از حیاط خانه‌اش را به آن‌ها اختصاص می‌دهد تا برای خودشان هر حیوانی را که دوست دارند بخرند و پرورش دهند. این دو 4سالی است که گوشت قرمز و گوشت سفید خانواده خود را تأمین می‌کنند!
سوپرمارکت خانم صفرزاد، پایگاه اجتماعی زنان محله چهاربرج است
برای اینکه بانوان محل نیز پاتوقی خصوصی و ایمن برای گفت‌وگو و بیان درددل‌های خود داشته باشند، سوپرمارکتی را در محله چهاربرج مخصوص بانوان راه‌اندازی کردم که علاوه‌بر خرید مایحتاج روزمره، پاتوقی خصوصی برای زنان چهاربرج است و طی یک قرار نانوشته هر روز در آنجا جمع می‌شوند و مشکلات و گرفتاری‌های خود را بازگو می‌کنند و در بسیاری از موارد راه‌حل بازکردن گره کور این گرفتاری‌ها در همان فروشگاه و به دست بانوان چهاربرجی پیدا می‌شود. یکی از همسر خود می‌گوید، دیگری برای جهیزیه دخترش لنگ است و آن یکی می‌خواهد پسرش را داماد کند، یکی دنبال سرمایه‌ای برای مشاغل خوداشتغالی است و دیگری شوهر بیکارش او را کلافه کرده‌ است.
دخترعموهای چهاربرجی، دربافت فرش حرم امام حسین(ع) مشارکت داشته‌اند
فاطمه و معصومه هر دو نفر پشت دار قالی نشسته‌اند، دخترعموهای دیروز و عروس و خواهر شوهر امروز که اصالتی یزدی دارند. به یاد قدیم‌ها که قالی‌‌بافی را از مادر فاطمه آموختند و امروز باید وارث این هنر برای نسل‌های بعدی خانواده «نظامی» باشند تا اسباب درآمد و البته سرگرمی‌های بچه‌های خانواده را تأمین کنند. فاطمه نظامی می‌گوید:«28سال است که به بافت فرش مشغول هستم اما بهترین فرشی که تا به حال بافته‌ام، فرشی بود که برای حرم امام حسین(ع) بافته‌ شد. چند سال قبل، در جریان بازسازی ضریح حرم امام حسین(ع) و حضرت عباس(ع)، مفروش‌کردن بخشی از صحن حرم حضرت را بافندگان یزدی تقبل کرده و من هم به‌عنوان یکی از بافندگان در خلق این اثر بی‌بدیل، افتخار نقش‌آفرینی داشتم»
رفیق 50ساله پهلوان رستم، همچنان با او لُنگ می‌بندد و کَباده می‌زند
احمد جاودانی، سال1334 در تپل‌محله به دنیا می‌آید و از سنین نوجوانی ورزش زورخانه‌ای را از همین محله شروع می‌کند. احمد جاودانی‌ که سابقه دوستی50ساله با علی‌اکبر قاسمی (پهلوان رستم) را دارد، در همکاری با پهلوان رستم و گسترش ورزش زورخانه‌ای نقش مهمی داشته است. او سال 1361که پهلوان ساخت و راه‌اندازی گود زورخانه وکیل‌آباد را شروع کرد، به همراه تعدادی از قدیمی‌های این محل از جمله فضائلی، ملکی‌نژاد، کاردان و... حمام قدیمی این محله را بازسازی و تبدیل به گود زورخانه کردند.
تصادف کردیم، دیر رسیدیم، اشتباه بافتم، اما باز هم اول شدم
اسماء میرکی یکی از بافنده‌های ماهر فرش دست‌باف در بولوار شاهنامه است. او 22سال دارد و سال دوازدهم، در رشته «بافت فرش» جشنواره هنرهای تجسمی استان آذربایجان شرقی مقام نخست را به دست آورد. اسماء می‌گوید: «در جریان سفر به تبریز راننده وسیله نقلیه ما در راه تصادف کرد و به همین دلیل چندساعتی دیرتر به محل مسابقه رسیدیم. از طرفی استرس تصادف بر من تأثیر گذاشت به طوری که در ابتدای بافت و نشستن پشت دار قالی دچار اشتباه شدم و ترتیب تاروپود‌های قالی را رعایت نمی‌کردم. بعد از چند دقیقه که متوجه این موضوع شدم، با وجودی که وقت زیادی نداشتم، عزم خود را جزم کردم و رتبه نخست را به دست آوردم».