تجربه دستوپنجه نرمکردن با مشکلات باعث شد «نمیتوانم» برای علیرضا طهانزاده معنا نداشته باشد. این جوان ساکن محله آیتالله عبادی توانست در مدت چهار سال کار حرفهای در حوزه تهیهکنندگی و نویسندگی سینما، پنج اثر هنری را خلق کند؛ مسافر، هِرَم، پرواز ۷۳۷، کاش در خانه بودم و هنرمند گرسنگی ازجمله کارهای این هنرمند متولد 1374 است.
محمدجواد خاکنژادی، نوجوان هفدهساله محله کوثر، پنجسالی است که نقالی را شروع کرده و با تلاش و پشتکار فراوانی که داشته موفق شده است بر رقبایش از شهرهای مختلف پیروز شود و امسال رتبه دوم کشوری نقالی را در جشنواره فردا از آن خود کند. او معتقد است نقالی هنری کامل است و میتواند برای پیشرفتش در تئاتر مؤثر باشد.
در هنر گذر عمر را نمیفهمی. هر روزت تازه است. این یعنی گریز از تکرار. آنچه آدم را نابود میکند پدیده تکرار است. این هنر پله روبه جلو است. هر کاری که ارائه میدهی کاملتر از قبلی است. هر اثر جزئی از هنرمند است چون زمانی از عمرش را در آن سپری کرده است. با همه این اوصاف اگر صدبار دیگر به دنیا بیایم باز همین راه را پیش میگیرم چون دنیایی را جذابتر از دنیای هنر نمیشناسم.
پولی که مرحوم پدر برای تحصیلم در اروپا کنار گذاشته بود را بیپروا و بیتوجه به آینده، صرف بازسازی « تئاتر نادر» کردم و به همراه یکی از دوستانم دو سال عاشقانه تلاش کردیم، اما سال 1338 دیو ورشکستگی به سراغمان آمد و همه چیز نیست و نابود شد. برنده اصلی تصمیم من، مرحوم مشحیدر سمسار بود که همه چیز را درو کرد و در انبان خویش ریخت. اشک حسرتی بود که در آن روز تلخ و سرد زمستانی بر گونهام در میدان ده دی ماسید! در به دری یک هنرپیشه حرفهای گریبانم را گرفته بود و بدینسان چند روز بعد از آن اتفاق به پیشنهاد یکی از دوستانم به تهران رفتم.
فرهنگ سرا در حاشیه بولوار استاد یوسفی قرار دارد. مسجد حضرت علی بن ابیطالب(ع) و آموزش و پرورش ناحیه7 نیز به فرهنگ سرا نزدیک هستند. وجود این نهادهای دینی، آموزشی و مشاوره ای، همدلی را در بین ساکنان محله افزایش داده است. عباس نظافت، مدیر فرهنگ سرا، درباره تاریخچه آن می گوید: این ساختمان سال1378 توسط شهرداری و با توجه به نیاز شهروندان برای برنامه های فرهنگی از مالکان خریداری می شود و با نام فرهنگ سرای اندیشه فعالیت خود را آغاز می کند. سال1387 اسم فرهنگ سرا به فرهنگ سرای خانواده تغییر می کند و فعالیت های آن نیز به طور تخصصی با محوریت خانواده و به صورت شهری شروع می شود.
سارا علیخجه روایت آشناییاش با همسرش حمید ارجمند را اینگونه بیان میکند: رابطه وقتی جدی شد که دو تایی رفتیم کلاس تئاتر . ما دو نفر باید مقابل هم بازی میکردیم و آنجا بود که من اول عاشق حمید شدم. مهرش عجیب به دلم افتاد. عشق در نگاه اول بود. حمید کم کم ماجرا را فهمید و بعد او هم عاشق شد. یادم هست میآمد در ایستگاه اتوبوسی که من باید میایستادم، میایستاد و وقتی مطمئن میشد که من سوار شدهام، میرفت آن طرف خیابان و در ایستگاه منتظر اتوبوسِ خودش مینشست. ما میخواستیم با هم ازدواج کنیم اما نمیگذاشتند.
«علی صدایی» هنرپیشه طنزپرداز تئاتر و تلویزیون خراسان رضوی و اهل محله وکیلآباد، 20سال است که شبانهروز تلاش میکند، مردم را بخنداند و این مهم را اصلیترین دلیل ورودش به حرفه بازیگری میداند. او تئاتر را از 9سالگی و در خانواده ای هنرمند آغاز کرده و از سال 1385 با صدا و سیمای خراسان رضوی به عنوان بازیگر و کارگردان ژانر طنز و اجتماعی همکاری دارد. مجموعههای میلان2 و جدی نگیرید 1، 2 و 3 و همچنین نبات زعفرانی از جمله آثار هنری طنزی است که علی صدایی در آن بازیگری کرده و «نان و خون»، «سیاه بازی» و «حسن کچل» از کارهای او است که کارگردانی آن را برعهده داشته است.