از نخستین مراسم بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی در 25 اردیبهشت 77 ، 24سال میگذرد. از آن سال تاکنون، هر سال بزرگداشت و یادبودی بر مزار حکیم فرزانه توس برگزار میشود. اجرای نمایش «افسانه ماردوش» در محوطه باغ آرامگاه فردوسی در مراسم بزرگداشت امسال شکوه این جشن را بیشتر خواهد کرد. «افسانه ماردوش» نمایشی فاخر به نویسندگی منوچهر اکبرلو و کارگردانی محمد جهانپاست که در آن حکیم توس روایت نیک و بد ناپایدار بشر را در سرگذشت عبرتآموز جمشید و ضحاک در قالب داستانی پرکشش بهزیبایی به تصویر کشیده است.
12دختر نوجوان هنرمند تئاتر «قصه شهر بلور» که 3نفر آنها نابینا و 9نفرشان کمبینا هستند با تمرینات طولانی و سخت در مدت 6ماه توانستهاند بر تمام مشکلات و محدودیتهایی که در مسیرشان قرار داشته است فائق آیند و هنر و استعداد خود را در این صحنه به نمایش بگذارند.
فاطمه حیدریان کارگردان این تئاتر است و خودش با وجود نابینایی یک انسان توانمند و مدیرعامل مؤسسه رؤیای سپید نابینایان است. او این بچهها را خوب میفهمد و میداند وقتی قرار باشد از دیگر حواسشان بهره ببرند خیلی بیشتر از یک فرد بینا استعدادشان درخشش پیدا میکند؛ درست مثل خود او. دلش میخواهد مسیر درست را به شاگردانش نشان دهد.
آنطور که خودش گفته است، به بازیگری از همان دوران کودکی علاقه داشت. حدود ۱۵ سالگی به پیشنهاد برادرش، سعید، به کانون «ادب و هنر» در کوچه باغ عنبر میدان شهدا معرفی شد. آنجا کلاس بازیگری برای دانشآموزان راه انداخته بودند. در زیرزمین کلاس برگزار میشد و آهنگ «آفتاب مهربانی» از محمد اصفهانی هم پخش میشد. نوجوانان مشغول گرم کردن بدن برای شروع کلاس بدن و بیان بودند. بالاخره هم آموزش دیدند و هم نمایشی به کارگردانی آقای کریمی به نام «خط سرنوشت» را نهایی کردند. این نمایش یکبار روی صحنه رفت و دو نفر تماشاچی داشت. همین و دیگر هیچ! کارش از اینجا شروع شد.
مجید پهلوان از 30سال پیش علاوه بر تئاتر در چندین فیلم سینمایی کوتاه و تلویزیونی هم حضور داشته که از مهمترین آنها میتوان به فیلم تلویزیونی «شب شوم» اشاره کرد، درامی که با همدردی و حس عمیق به بررسی معضل اعتیاد میپردازد.
او سالهاست هر تاسوعا با لباس تعزیهخوانی وارد روستای آبا و اجدادیاش میشود تا ارادتش به ائمه اطهار(س) را با لباس دیگری به جای آورد، رسمی که او را «شمر» گروه تعزیهخوانی روستای حسینآباد شیروان کرده است. هنرمند ساکن محله الهیه در رادیو هم کار میکند و از ساخت نمایشهای رادیویی تا گزارشگری و مجریگری را تجربه کرده است. خودش میگوید آچار فرانسه رادیو است و هرجا بخواهند، «نه» نمیگوید.
علی انوریان یزدی ماجرای گرفتن نقش در سریال نوروز را اینطور تعریف میکند: یک روز عصر یکی از دوستانم با من تماس گرفت و گفت علی مسعودی میخواهد در مشهد سریال بسازد برای تست بیا. روز بعد قبل از رفتن پیش علی اول به حرم رفتم. به امام رضا(ع)گفتم خودت میدانی چقدر دلم میخواهد این کار را بگیرم. خودت میدانی علی مسعودی سختگیر است و اگر بازی بلد نباشم ردم میکند خودت کارم را درست کن. از همانجا پیش علی رفتم. تا من را دید گفت تو نیازی به تست نداری تعریفت را خیلی شنیدهام. فقط بیا با من عکس بگیر میخواهم برای رضا عطاران بفرستم. آنجا بود که فهمیدم رضا سفارشم را کرده است.
بایزان منش متولد 1332 در مشهد با اخلاق خوبش در میان اهالی تئاتر زبانزد بود و اغلب در آثار مذهبی به ایفای نقش می پرداخت، با نمایش «سرنوشت» وارد حیطه بازیگری شد و در ادامه با تئاتر های دیگر چون «چوب به دست ها»، «سیاه زنگی، مرد فرنگی، د ایره زنگی»، «شب بیست و یکم» «شقایق دره»، «هفت کچل»، «از طواف تا طف»، «پشت پرچین»، «کمند خاطرات» و «آوارگان عشق» هم روی صحنه رفت. این هنرمند همچنین یکی از بازیگران اصلی نمایش «خورشید کاروان» بود که حدود ۱۵سال در ایام محرم و صفر در مشهد اجرا شد.
پرنیا رضایی در چند هنر و رشته ورزشی، تجربه کسب کرده است و دستی بر آتش دارد. از این گذشته نمرات خوبی در امتحانات مدرسه به دست آورده است. در کنار درسهایش فعالیتهای هنری هم انجام میدهد اما بیشتر به نظر میرسد در کنار هنر، نگاهی به درس و مدرسه هم دارد، به همین دلیل است که تصمیم دارد در دوره دبیرستان رشته هنری را انتخاب کند.