علی تباری و علی حنایی دو پاکبان قدیمی و زحمتکش منطقه ۹ هستند که اهالی آنها را به شرافتشان میشناسند. تباری از سال گذشته دوبار طلا پیدا کرده و آن یکی هم محدوده کاریاش را مثل خانهاش میداند.
حتی تجهیزات ایمنی هم مانع از تکرار مرگ پاکبان ان مشهدی نشد؛ این بار رضا شجاعی ساعت ۵:۳۰ وسط بزرگراه شهید بابانظر جان به جان آفرین تسلیم کرد.
هم ما پاکبان ان با هم جارو خاکاندازمان شما رِ جَم مُکُنِم... نِگا کن پس حد خودتان رِ بِدِنِن. با ایران و ایرانی دَرنَیُفتِن!
هنگامیکه با صاحب کیف تماس میگیرند، متوجه میشوند که او از بشرویه به مشهد آمده بوده است و کیفش را از داخل ماشین دزدیدهاند.
پشتِ خش خش جاروی برادران دستواره نوای دوتار و نی پنهان است. این پنج برادر شبها خیابانهای شهر را جارو میزنند و صبحها با هنر سر میکنند.
کسادی کار خیاطی، محسن رحیمدل را مجبور میکند پاکبان ی را تجربه کند. میگوید: هر زمان در فضای سبز درختها را آب میدادم، به موضوع جدید برای نوشتن فکر میکردم.
هرچند بیشتر مردم رعایت حال ما را میکنند و فرهنگ شهروندی برقرار است، هنوز برخی افراد پیدا میشوند که کیسههای زبالهشان را از پنجره خانه به بیرون پرت میکنند.