محله طلاب

محله
منطقه ۴

طلاب

اواخر دهه۴۰ با افزایش جمعیت طلاب دینی در مشهد، آیت‌الله فقیه سبزواری برای اسکان طلبه‌ها از آستان قدس درخواست زمین کرد. مسئولان آستان قدس نیز مزرعه محراب‌خان همراه با مزارع اطراف را در قالب یک پلاک به ثبت رساندند و به طلاب مشهد اجاره دادند. از آن زمان این محله به کوی طلاب معروف شد.

محله طلاب
این بازیگر مشهدی هنر را قربانی سیاست می‌داند
آنطور که خودش گفته است، به بازیگری از همان دوران کودکی علاقه داشت. حدود ۱۵ سالگی به پیشنهاد برادرش، سعید، به کانون «ادب و هنر» در کوچه باغ عنبر میدان شهدا معرفی شد. آنجا کلاس بازیگری برای دانش‌آموزان راه انداخته بودند. در زیرزمین کلاس برگزار می‌شد و آهنگ «آفتاب مهربانی» از محمد اصفهانی هم پخش می‌شد. نوجوانان مشغول گرم کردن بدن برای شروع کلاس بدن و بیان بودند. بالاخره هم آموزش دیدند و هم نمایشی به کارگردانی آقای کریمی به نام «خط سرنوشت» را نهایی کردند. این نمایش یک‌بار روی صحنه رفت و دو نفر تماشاچی داشت. همین و دیگر هیچ! کارش از اینجا شروع شد.
بازارهای شب عید شلوغ اما کم رونق
سابق تعداد بازارهای مشهد کمتر بود و تکلیف آدم‌ها با خودشان مشخص‌تر، اما حالا تعدادشان خیلی بیشتر از این حرف‌هاست. ایثار، سی‌متری طلاب یا بازار بزرگ فردوسی راهرو و ویترین بسیاری دارد که می‌توانی مردم را در آن‌ها ببینی؛ مردمی که پس از گذراندن روزهای سخت اوج کرونا، حالا انگار دارند نفسی تازه می‌کنند. با این حال به خاطر کرونا و وضعیت معیشتی مردم، کاسبان بازارها را کم رونق توصیف می‌کنند.
خیابان سنگ‌های قیمتی
خیابان شهید مفتح10(میثم جنوبی) بازار انگشتر فروش ها و سنگ های قیمتی است. خیابان میثم سال ها پیش از پیروزی انقلاب اسلامی هم وجود داشته و به «شهناز» معروف بوده است. گفته می شود نخستین خیابان محله طلاب که آسفالت شده، همین بوده است. برای این موضوع هم دلیل دارند؛ در گذشته این خیابان مسیر اصلی تردد مسئولان وقت به شهرک جزامی ها بود. شاید به همین دلیل، امکانات شهری خیلی زود به این خیابان آمد. اکنون علاوه بر وجود مغازه های انگشترسازی در این معبر، پاساژ برای خرید زیاد است.
غلام رضا بایزان منش مرد اخلاق تئاتر مشهد بود
بایزان منش متولد 1332 در مشهد با اخلاق خوبش در میان اهالی تئاتر زبانزد بود و اغلب در آثار مذهبی به ایفای نقش می پرداخت، با نمایش «سرنوشت» وارد حیطه بازیگری شد و در ادامه با تئاترهای دیگر چون «چوب به دست ها»، «سیاه زنگی، مرد فرنگی، د ایره زنگی»، «شب بیست و یکم» «شقایق دره»، «هفت کچل»، «از طواف تا طف»، «پشت پرچین»، «کمند خاطرات» و «آوارگان عشق» هم روی صحنه رفت. این هنرمند همچنین یکی از بازیگران اصلی نمایش «خورشید کاروان» بود که حدود ۱۵سال در ایام محرم و صفر در مشهد اجرا شد.
ناگفته‌های راهپیمایی 22 بهمن 1365 و حماسه عبای خونین عباس صمدی
حجت‌الاسلام عباس صمدی 18بهمن سخنرانی کوبنده‌ای علیه منافقین کرده بود. وقتی به خانه برگشت، نامه‌ای تهدیدآمیز در خانه افتاده بود. او شب بعد هم به منبر رفت و باز خطاب به منافقین سخنرانی کوبنده‌ای کرد. 22بهمن1365 عباس صمدی با همسرش همراه می‌شوند تا به راهپیمایی بروند. تا خیابان خسروی را با هم می‌روند و بعد چون مرد‌ها صف‌های جلوتر را تشکیل می‌دادند، از یکدیگر جدا شدند. او به اولین صف راهپیمایی پیوست. در این زمان بود که عباس صمدی خودش را فدای دیگران کرد و شهید شد.
دهانم را دوخته‌بودند تا شوهرم را بدنام کنند
اوایل انقلاب هر چندتا مسجد، یک مرکز و پایگاه مقاومتی داشتند و پایگاه ما مسجد «شمس‌الشموس» بود. ما تئاتر را در مدرسه شروع کردیم. یک دوست در مدرسه، ما را علاقه‌مند کرد و کار گروه تئاتر تشکیل داد. یک‌بار آنقدر بلیت فروش رفت که در سالن مدرسه موثق عاملی جا نبود و به اجبار به مدرسه آیت‌الله کاشانی آمدیم و نمایش‌نامه را 2 بار اجرا کردیم و پول کلانی جمع شد. همان باعث شد در مسجد این کار را ادامه دهم.
 تدریس هنر در شانزده سالگی
فائزه حسینی هنوز 6سالش نشده بود که با تشویق اطرافیان متوجه شد که با دیگر هم سن وسال هایش فرق می کند. در یازده سالگی بی آنکه بداند نقاشی هنر است و می تواند حرفه محسوب شود، اولین سفارش طراحی را پذیرفت. پدرومادرش تبعه هستند و از کشور افغانستان، اما خودش متولد ایران است و بزرگ شده این خاک و بوم. شانزده ساله و ساکن محله طلاب است. او نقاشی را از کودکی شروع کرد. در همان شش هفت سالگی و زمانی که می خواست خواندن و نوشتن را یاد بگیرد، فهمید که چقدر در این زمینه مستعد است و می تواند پیشرفت کند.