شهید

مادری کردن برای طاهره خانم یک رسم است
همسایه‌ها و هم‌محلی‌ها که ۳۰ سال است طاهره خسروی را می‌شناسند، می‌گویند: او بانوی مهربان است که علاوه‌بر فرزندانش، دست نوازشگر مادری‌اش را بر سر چهار دختر دیگر هم کشیده است تا حالا هفت فرزند داشته باشد؛ دو پسر و پنج دختر.
غلامحسین مرد خانه بود
مادر شهید شاهی می‌گوید: غلامحسین از سیزده‌سالگی به جبهه رفت. به بهانه کارنامه تحصیلی پایان سال، امضای من را گرفت و رفت. هنوز کارنامه‌اش را دارم.
درد هجران دو شهید بر دوش مادر
شهربانو سلیمانی که دو فرزند شهید دارد و یک جانباز می‌گوید: چه دلی داشتم که جواد و مهدی و محمود هر‌سه با هم به خط مقدم رفتند. انگار یکی چنگ می‌انداخت توی قلبم و فکر و خیال دست از سرم بر‌نمی‌داشت.
روزگار صبوری ندبه‌خوان حرم
حاج احمد سعیدی نجات که روزگاری مدیر مدرسه عسکریه بود، داغ شهادت پسرانش را در فاصله ۲ روز تجربه کرد.
عبدالله جوان، در نوجوانی نامش جاودانه شد
شهید سیدعبدالله نصرالله زاده‌جوان، در نوجوانی عازم جبهه‌ شد و عاقبت در ارتفاعات شمال غرب کشور و در عملیات نصر۸ با شهادت، نام خود را جاودانه کرد.
دستمالی که به باباعلی داده بودم، هنوز دور مچش بود
مادر شهید می‌گوید: یک روز با یکی از شهدا درد‌دل کردم و گفتم درست نیست منِ مادر این‌طور سر‌درگم باشم و پسرم جا و مکان نداشته باشد. به یک هفته نکشید که گفتند پیکرش پیدا شده است.
حسن ضیایی‌نیا، نخبه هسته‌ای، شاگرد شهیدشهریاری است
حسن ضیایی‌نیا خاطرات مشترکی با دانشمند شهید مجید شهریاری دارد. می‌گوید: هرچه از دانش شهید بگویم کم گفته‌ام؛ ایشان در توسعه تحقیقات قدرت هسته‌ای ایران پیش‌رو بوده است.