علی خسروی جانباز شهیدی است که 24سال پس از جانبازی و درست در همان روزی که مجروح شده بود، در سن پنجاهسالگی بر اثر عوارض بیماری به شهادت رسید. پسرش، محمود، آتشنشان این شهر است و بهنوعی جا پای پدر گذاشته است و همانند او در حوادث و عملیاتهای مختلف آتشنشانی بیترسو واهمه به دل حادثه و آتش میزند تا جان هموطنان را نجات دهد. هفته دفاعمقدس و هفتم مهر، روز آتشنشان، فرصت خوبی برای بیان رشادتهای این دلاورمردان است.
چند روز پیش، بنای فروشگاه لشکر در خیابان بهار تخریب شد؛ بنایی که اگرچه تاریخی نبود، یکی از ساختمانهای خاطرهدار هویتی در شهر مشهد به شمار میرفت. نام این ساختمان بیشاز هر چیز با انقلاب و روزهای خونین دیماه57 مشهد گره خورده بود. همانجا که مردم معترض جلو استانداری خراسان، بهتلافی تیراندازی ارتشیها و حرکت دیوانهوار تانکها در 9دی57، فروشگاه را آتش زدند.
شروع تخریب این بنای خاطرهانگیز و کلنگزنی عملیات احداث برج هفدهطبقه سلامت در محل آن، بهانهای شد تا به گذشته این بنای خاطرهانگیز بپردازیم. بنایی که به گفته معماران قابل جابهجایی بوده است.
طبقاتشان پر شده است از پلاستیکجات، پتو، حوله، ظرف و ظروف، دکوریجات و لوازم جورواجور. اینگونه بودنشان گواهی تاریخ و پیشینهای است که وجود داشته است. این بناهای فرتوت و پوسیده، روزی روزگاری کاروانسراهای قدیمی معروف زمان خود بودند اما حالا از نفس افتادهاند. بیشترشان آنطور که باید و شاید بازسازی و مرمت نشدهاند و هر لحظه خطر فروریختن آنها هست. آتشسوزی پلاسکو، فروریختن متروپل و... اتفاقهای ناگواری بودند که مجابمان میکنند پیش از وقوع حادثه باید چارهای اندیشید و ما را به سمت تهیه این گزارش سوق میدهند.
وقتی اولین بار در میان همکاران آتشنشان خود سه تیر را به سمت تخته دارت پرتاب کرد، همه تعجب کردند چطور کسی که تجربه بازی در این رشته ورزشی را ندارد تیرها را یکی پس از دیگری نزدیک به هدف پرتاب میکند. در هر صورت، شیرینی اولین بازی و تشویق همکاران باعث شد ناخودآگاه به سمت این رشته ورزشی کشیده شود و اوقات فراغتش را با تمرین دارت پر کند. نتیجه این تمرینها کسب دهها عنوان برتر در رقابتهای مختلف ورزشی است. سیدجعفر سیدیزاده در حالی که پانزدهمین سال حضور در سازمان آتشنشانی مشهد را میگذراند، بهتازگی توانسته است مقام سوم لیگ برتر دارت کشور و رتبه سوم رنکینگ برترین قهرمانان دارت ایران را کسب کند. او ساکن محله ایثار است و اکنون خود را برای مسابقات برونمرزی آماده میکند.
با وجود دردی که در حین مسابقه گاهی در پایش مینشست، فقط به عشق ایران توانست زودتر از همه دوندهها از خط پایان عبور کند. بعد، از شدت درد پا بر زمین افتاد. دقایقی بعد، روی سکوی قهرمانی ایستاد و همان روز با افتخار پرچمی مزین به نام سردار سلیمانی را بر سکوی اول چهاردهمین دوره مسابقات المپیک لیسبون پرتغال آتشنشانان به اهتزاز درآورد. محمد اسلامی با افتخار پرچمی مزین به نام سردار سلیمانی را بر سکوی اول چهاردهمین دوره مسابقات المپیک لیسبون پرتغال آتشنشانان به اهتزاز درآورد و نام قمر بنیهاشم روی لباسش برای او دلگرمی بسیاری در مسابقات جهانی آتشنشانان بود. او چهار مدالی را هم که از مسابقات المپیک اردیبهشت در چهار رقابت سخت به دست آورد در همان مسابقات به شهدای آتشنشان تقدیم کرد.
زلزله بم، انفجار قطار نیشابور، زلزله کرمانشاه، سیل سیستان و... اتفاقاتی هستند که هرکدام ما از آنها چیزهایی را شنیدهایم و در قاب کوچک تلویزیون با تماشای اندوه و غم مردم شاید گریستهایم.
ما همه چیز را از کیلومترها این طرفتر تماشا کردهایم و شاید گاهی کانال را چرخاندهایم چون دیگر توان دیدن آن را نداشتهایم در حالی که در همان زمان کیلومترها آنطرفتر افرادی در میان همین صحنهها بودهاند و این حوادث بخشی از خاطرات زندگیشان شده است، خاطراتی که زیستن با آنها را خودشان انتخاب کردهاند. در این شماره شهربانو با سه بانو که در هلال احمر مشغول به کار هستند ، گفتوگو کردهایم.
تا وقتی جوان هستی، کمتر قدرش را می دانی؛ شاید دوران بازنشستگی را بهترین دوران زندگی بپنداری که پول خوب و وقت کافی برای گشتن و تفریح داری. شاید داشتن شغل و مسکن را ایده آل ترین وقت زندگی بپنداری. شاید هم در اوج جوانی، باز غم از دست دادن دوران کودکی را بخوری و دوست داشته باشی برگردی به گذشته. اما کافی است قدری از روزگار جوانی فاصله بگیری تا بفهمی هیچ چیز در دنیا به اندازه جوانی ارزشمند نیست.روز جوان، بهانه ای شد تا سری به دنیای جوانان موفق مشهدی بزنیم؛ جوانانی که گرچه پیش تر مفصل در شهرآرامحله به سراغشان رفته ایم، این بار در یک قاب کنار هم معرفی شان می کنیم.